adabiatehemasi | Unsorted

Telegram-канал adabiatehemasi - ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

1650

شاعران بنام سبک خراسانی : رودکی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، اسدی توسی و دقیقی  https://t.me/adabiatehemasi _____________________________ https://t.me/joinchat/iKklUViUdbhkNWQ0

Subscribe to a channel

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

به نام خداوند جان و خرد

گروه‌ها و کانال‌های تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:

گروه‌ها:

گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروه‌ها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0

گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷/channel/+ucK0179573FmZWQx

گروه دانش‌آموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8

گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk

کانال‌ها:

آیدی تعدادی از کانال‌ها که آرشیو گروه نیز محسوب می‌شوند:

ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1

ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2

علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi

دانش‌های زبانی
🆔@daneshhayezabani

قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei

تست ادبیات
🆔@test_adabiat

فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani

بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat


نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10

کانال دانش‌آموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat

کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi

کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi

کانال حافظ‌پژوهی
🆔@hafezpajohi

کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz

داستانک
🆔@daastaanak

کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi

کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL


گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933

گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat

آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

#شاهنامه
#گفتار_اندر_ستایش_پیغمبر

۹۰. ترا دانشِ دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست

۹۱. دلت گر نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند

۹۲. چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندر نیاری به دام بلا

۹۳. بوی در دو گیتی ز بد رستگار
نیکوکار گردی بر کردگار

۹۴. به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

۹۵. چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی

۹۶. که من شارستانم علیم در ست
درست این سخن گفت پیغمبرست

۹۷. گواهی دهم کاین سخن‌ راز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست

۹۸. حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد

۹۹. چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبان‌ها برافراخته

۱۰۰. یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس

۱۰۱. محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و وصی

۱۰۲ اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای

۱۰۳. گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست

۱۰۴. برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم

۱۰۵. نگر تا به بازی نداری جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان

۱۰۶. همه نیکیت باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی هم نبرد

۱۰۷. از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانه ندانم همی

فردوسی

توضیحات.

ستايش پيامبر كه درود خداوند بر او باد 
اى انسان، همانا كه رهايى تو به دانش و دين است. پس بر تو است جستن راه رستگارى. اگر نخواهى كه دلت نژند باشد و پيوسته مستمند باشى، پس به گفتار پيامبر خود گراى و به اين آب، دل خود از تيرگيها بشوى. كه خداوندفرستنده پيام و خداوند فرمان دهنده و زينهار دارنده گفته است كه من شهر داناييم كه على در آن است. و همانا كه اين سخن، گفتار درست خود پيامبر باشد و من، خود، گواهى دهم كه اين سخن از اوست، گويى، خود، با اين دو گوشم، آن را بشنيده ام. تو اى انسان بدان كه پروردگار دانا، اين گيتى را چون دريايى نهاد كه تند بادها، بر آن آبخيزها بر انگيخته اند. در آن دريا هفتاد كشتى ساخته اند. و همگى بادبان‌ها برافراشته. و در آن ميان كشتى بزرگى باشد همچون پيوگى كه به مانند چشم خروس، آراسته گشته است و در آن محمد (ص) با على ( ع ) و خاندان پيامبر و آن اندرز شده جاى دارند. انسان خردمند كه آن درياى بيكرانه را از دور بديد، بدانست كه زود باشد كه آن دريا، آبخيز گردد و ديگر كسى را از آن رهايى نبود و همگان در آب فرو شوند. پس در دل گفت اگر من در راه پيامبر و آن اندرز شده به زير آب شوم، ايشان مرا دو يار سخت پيمان باشند و خداوندتاج و تخت، خداوند جوى مى و انگبين و خداوند چشمه شير و آب روان، دستگيرم باشد. پس تو نيز اى انسان اگر اميد آن دارى كه به سراى ديگر، رستگار گردى، پس به نزد پيامبر و آن اندرز شده جاى گير. پس اگر چنين كردى و تو را بد رسيد، گناه آن را من به گردن گيرم. كه من خاك پاى آن شير بيشه ام. بر اين زاده شده ام و بر اين هم بگذرم. پس هشدار كه گيتى، به بيهوده نسپرى و از آن همراهان نيك پى، روى نتابى و پيوسته نيكى كنى. بيش از اين، از اين در، سخن نرانم، چه آن را پايانى نيابم.
منابع:
شاهنامه فردوسی، دفتر یکم. بکوشش جلال خالقی مطلق. ۱۳۶۶
شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، جلد اول، میترا مهرآبادی

گردآورنده:
#کیان_مرادی

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

#علیرضا_قیامتی:
ابیات شاهنامه برای جامعه درس‌آموز است

در این اثر سترگ، آنچه که نکوهش می شود اخلاق و منش بد است،شتاب‌زدگی مورد نکوهش واقع شده و در مقابل از شکیبایی دفاع شده است.فردوسی همواره انسانها را به پرهیز از عجله کردن دعوت کرده است.در شاهنامه «اورمزد» به فرزندش «بهرام» این چنین سفارش کرده است:

همه بردباری کن و راستی
جدا کن ز دل کژی و کاستی
بپرهیز تا بد نگرددت نام
که بدنام گیتی نبیند به کام
ز راه خرد ایچ گونه متاب
پشیمانی آرد دلت را شتاب
درنگ آورد راستیها پدید
ز راه خرد سر نباید کشید
سر بردباران نیاید به خشم   
ز نابودنیها بخوابند چشم

این ابیات از شاهنامه برای جامعه درس‌آموز است چراکه اگر فرد برخوردی شتاب‌زده داشته باشد، نه تنها خودش که جامعه نیز آسیب می‌بیند، در نتیجه فردوسی آشکارا به این مساله اشاره می‌کند که از مردم گرفته تا شهریاران باید صبورانه برخورد کنند در غیر این صورت تنش و تندی ایجاد می‌شود؛ این موارد برای جامعه بشری امروز پندآموز است، چنانکه می‌بینیم بسیاری از مسایل و مشکلات این روزگار ناشی از این کم‌صبری ها و ناشکیبایی‌ها است.


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

به نام خداوند جان و خرد

گروه‌ها و کانال‌های تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:

گروه‌ها:

گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروه‌ها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0

گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷/channel/+ucK0179573FmZWQx

گروه دانش‌آموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8

گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk

کانال‌ها:

آیدی تعدادی از کانال‌ها که آرشیو گروه نیز محسوب می‌شوند:

ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1

ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2

علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi

دانش‌های زبانی
🆔@daneshhayezabani

قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei

تست ادبیات
🆔@test_adabiat

فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani

بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat


نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10

کانال دانش‌آموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat

کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi

کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi

کانال حافظ‌پژوهی
🆔@hafezpajohi

کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz

داستانک
🆔@daastaanak

کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi

کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL


گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933

گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat

آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

شبی یک سرگذشت
امشب: سرگذشت هوشنگ

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

شناخت سلسله پیشدادیان

🌹👇👇👇👇👇👇🌹


بنابرروایات شاهنامه هوشنگ دومین شاه ایران زمین است،ولی بابررسی یشت ها میتوان از هوشنگ وکارهای اوشناخت بیشتری بدست آورد بنا بر یک روایت هوشنگ پسرکیومرث وبه روایتی دیگر،فرزند سیامک پسربزرگ کیومرث است که درجنگ بادیوان کشته شد.
بنابرنوشته یشت پنجم، هوشنگ بربلندای کوه هرا
(هربرزئیتی) برای ایزد بانوی(اردیسورآناهیتا. ایزد پاک وباعصمت) قربانی کرده ازخداچنین می خواهد.(کامیابی بمن ده ای نیک،ای تواناترین ارودیسورناهیدکه من برهمه کشورها بزرگترین شهریار گردم) هوشنگ به همراه پدربزرگ خودکیومرث به خونخواهی سیامک بردیوان یورش می بردوکشنده پدر را از پای درمی اورد
وهم اوست که می گوید.
که برهفت کشور، منم پادشاه بهرجای، پیروز و فرمانروا

هوشنگ پدیدآورنده آهن است وجنگ افزاروکارافزار در
زمان اوساخته شد.اوست که برروان ساختن آب وسود جستن ازآن به کاریز کنی آگاهی یافت و با رواج آن باعث پیشرفتهایی در کشاورزی گردید.مهمترازهمه انکه کشف آتش درایران باستان منصوب به اوست همچنین اهلی کردن بسیاری از چهارپایان وبکارگرفتن آنان وسود جستن از پوست حیوانات ودرست کردن چرم بدست او انجام گرفته است. ابوریحان بیرونی ازانچه درمنابع پهلوی آمده سخن نگفته.ابن بلخی وحمزه اصفهانی در مورد نسب هوشنگ بابیرونی همراهند.مرکز فرمانروایی هوشنگ شهر( استخر)
بوده است.بیشتراسطوره نگاران براین باورندکه عمراوهشصدسال بوده است و دوران پادشاهی او سی سال بوده وشهرهای قهندز، مرو،آمل،تبرستان،سارویه واصفهان(جی)رااوبناکرده است.*


کاظم مزینانی

مطلب با ذکرماخذ ادامه دارد


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

به نام خداوند جان و خرد

گروه‌ها و کانال‌های تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:

گروه‌ها:

گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروه‌ها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0

گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷/channel/+ucK0179573FmZWQx

گروه دانش‌آموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8

گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk

کانال‌ها:

آیدی تعدادی از کانال‌ها که آرشیو گروه نیز محسوب می‌شوند:

ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1

ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2

علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi

دانش‌های زبانی
🆔@daneshhayezabani

قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei

تست ادبیات
🆔@test_adabiat

فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani

بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat


نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10

کانال دانش‌آموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat

کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi

کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi

کانال حافظ‌پژوهی
🆔@hafezpajohi

کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz

داستانک
🆔@daastaanak

کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi

کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL


گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933

گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat

آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

☀️☀️☀️

‍🌲انسانِ خوب در شاهنامه
✍دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
💠قسمت چهارم


🔹پنجم اغریرث:
اغریرث، برادر افراسیاب، تنها پهلوانِ تورانیِ شاهنامه است که در نیک‌سُگالی و خوبی، با مردانِ خوبِ ایران برابری می‌کند. در حمله‌ای که افراسیاب در زمانِ نوذر به ایران می‌آورد، او با وی همراه است، یکی از فرماندهان است. در این جنگ ایرانیان شکست می‌خورند، نوذر‌شاه اسیر و کشته می‌شود و گروهی از سرانِ ایران نیز به اسارت می‌افتند. چون افراسیاب قصدِ کشتنِ این عدّه می‌کند، اغریرث از او می‌خواهد که از خونشان در گذرد و آنها را به او بسپارد تا در بند نگاهشان دارد، افراسیاب شفاعتِ او را می‌پذیرد. پس از چندی، چون بیمِ هلاکِ این اسیران می‌رفته، اغریرث آنها را آزاد می‌کند. افراسیاب از این عملِ او در خشم می‌شود:

«بدو گفت کاین چیست کانگیختی
  که با شهد، حنظل بیامیختی
  نفرمودمت كان بَدان را بُکش؟
  که جای خِرَد نیست و هنگامِ هُش
  به دانش نباید سر جنگجوی
  بیاید به جنگ اندرون آبروی
  سر مرد جنگی خرد نسپرد
  که هرگز نیامیخت کین با خِرَد»

چنانکه می‌بینیم افراسیاب معتقد است که در جنگ، هر نابکاری‌ای، هر کشتاری، رواست. جنگ باید به پیروزی برسد، از هر راهی شد شده است، اغریرث جواب می‌دهد:

«چنین داد پاسخ به افراسیاب
که لختی بشاید هم از شرم و آب
هر آنگه که آمد به بد دسترس
ز یزدان بترس و مکن بد به کس
که تاج و کمر چون تو بیند بسی
نخواهد شدن رام با هر کسی»

تفاوت بین اغریرث و افراسیاب در این است که یکی طرفدار اعتدال و نیکی و نرمی است، و دیگری نه. لحنِ اغریرث در این جواب، یادآورِ لحنِ ایرج و سیاوش و کیخسرو است. او نیز از همان روحِ مسالمت‌آمیز و مدارا برخوردار است.
فریدون نه، ولی این چهار شاهزاده همه در جوانی نابود می‌شوند. فریدون هم در قسمتِ آخرِ عمرش به چنان مصیبتی گرفتار می‌گردد که مرگش بهتر از زندگی است. آیا این بدان معنا است که در جهان‌بینیِ شاهنامه خوبان همیشه کوته‌زندگی هستند و کسی نمی‌تواند خود را در خدمتِ انسانیّت و نیکی بنهد، مگر آنکه از جانش بگذرد؟
اینان همگی در زندگیِ خود جانبِ صلح و عدالت و مصلحتِ مردم را گرفته‌اند و به آئین و اصولِ انسانیّت پای‌بند بوده‌اند. اگر جنگ هم می‌کردند برای بر کرسی نشاندنِ دادگری و حق بوده است. در اینان، پیروی از آئین و خوبی، بر پیروی از نفس غلبه دارد. همه‌ی اینان بر بی‌اعتباریِ جهان و بی‌ارزشیِ لذّت‌های زودگذر واقف‌اَند، و از این‌رو «شرافت» و «نامِ» خود را فدای هوای نفس نمی‌کنند. می‌دانند که برتر از لذائذِ نفسانی، چیزهای دیگری هم هست که به زندگی معنا و ارزش می‌بخشد. از این‌رو ابائی ندارند که برای نهادنِ این معنا در زندگی، تا پای مرگ جلو بروند. خوبیِ اینان، به‌طور کلّی در ارج نهادن به نیکی و زیبایی، و خیرِ انسانیّت را بر مصلحتِ خود مقدّم شمردن است، به همین سبب توانسته‌اند در طیّ قرونِ متمادی، محبوبِ مردم باشند و نمونه‌ی عالیِ بشریّت شناخته شوند. تمایل به مرگ و تسلیم و خوار شمردنِ دنیا را که در چهار شاهزاده می‌بینیم در شاهنامه به مفهومِ درویش مسلکی به کار نمی‌رود، معنای آن، بی‌اعتنائی به زندگیِ دنیا و نفیِ کوشش نیست، بلکه این «آز» است که چه در اَوِستا و چه در شاهنامه، بزرگترین دشمنِ آدمی شناخته شده است.

📙نوشته‌های بی‌سرنوشت

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

شبی یک سر گذشت

اساطیر

امشب: داستان آرش کمانگیر

🌹⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️🌹

در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی در جنگی  باتوران، افراسیاب سپاهیان ایران را عقب میزندبطوریکه در مازندران سپاهیان ایرانی را محاصره می‌کند. سرانجام منوچهر شاه ایران  پیشنهاد سازش می‌دهد وتورانیان پیشنهاد آشتی را می‌پذیرند و برای پذیرش این پیشنهاد سازش و کوچک‌انگاری ایرانیان پیشنهاد می‌کنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و جای فروافتادن آن تیر، مرز  ایران  و  توران شناخته شود.
در سپاهیان کسیکه دارای چنین شهامتی باشد پیدانشد همه ازاین کار واهمه داشتند. آرش که پیک لشکر ایران بود پیامی را به لشکر  توران  می‌برد.پادشاه توران برای بیشترخوارکردن ایرانیان خود آرش را برمی‌گزیند و آرش غیرتمند ناگزیر به پذیرش این کار می‌شود. از آن سو در لشکر ایران همه بر آرش خرده می‌گیرند که چرا این پیشنهاد را پذیرفتی و اینکه این کار مایه ننگ ایران خواهد شد.
آرش پهلوانی بودکه عمرش رادرراه سربلندی ایران گذرانده بوداینک گردپیری برسیمای قهرمانیش نشسته ولی هنوزاندامی ورزیده وبازوان قدرتمندی داشت غیرت نظامی او اجازه نمیداد که سپاهیان قبول شکست کنندیزدان رایاد کرد
آن گاه آرش درحضورلشگریان دوطرف بر فراز  دماوند می‌رود و تیر را در چله کمان گذاشته ازیزدان میخواهدجانش درگروآبروی ایران بگیرد تیررهاشده سه شبانه روزمیرود تادرکنار رود جیحون (آمودریا) برتنه درختی می نشیندوبدین سان مرز حقیقی مشخص میگردد آرش که همه هستی و توانش را برای پرتاب تیر گذاشته بود، پس از این تیراندازی از خستگی جان می‌دهد گویارازو.. نیازاوبایزدان به مرحله پایان میرسد. بر پایه برخی واگویه‌ها  اسفندارمذ تیر و کمانی که به آرش داده بودند و گفته بودند که این تیر بسیار دور خواهد رفت اما هر کس که تیری با آن بیندازد، جان خواهد داد. با این همه آرش آماده از خودگذشتگی بود و آن تیر و کمان را گرفت.
بسیاری آرش را از نمونه‌های بی‌همتا در اسطوره های جهان دانسته‌اند وی در ایران، نمادازخود گذشتگی وجانفشانی در راه میهن شناخته شده است...✔


✍ #کاظم_مزینانی  ✔

داستان آرش دریشت‌های اوستاامده است.✔
درشاهنامه اشاره کمی به آن شده است.✔
ابوریحان بیرونی دراثارالباقیه ازاستخراج اوستا درجشن تیرگان از آرش بنام ارخشه نام برده وبه این داستان اشاره میکند.✔

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

#شاهنامه
گفتار اندر آفرینش #آفتاب و #ماه.

۷۴. ز یاقوت سرخست چرخ کبود
نه از آب و گرد و نه از باد و دود

۷۵. به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ

۷۶. روان اندرو گوهر دلفروز
کزو روشنایی گرفتست روز

۷۷. که هر بامدادی چو زرین سپر
ز مشرق برآرد فروزنده سر

۷۸. زمین پوشد از نور پیراهنا
شود تیره‌گیتی بدو روشنا

۷۹. چو از مشرق او سوی خاور کَشد
ز مشرق شب تیره سر برکَشد

۸۰. نگیرند مر یکدگر را گذر
نباشد ازین یک روش زاستر

۸۱. ایا آنکه تو آفتابی همی
چه بودت که بر من نتابی همی

۸۲. چراغست مر تیره شب را بسیچ
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

۸۳. چو سی روز گردش بپیمایدا
شود تیره گیتی بدو روشنا

۸۴. پدید آید آنگاه باریک و زرد
چو پشت کسی کو غم عشق خورد

۸۵. چو بیننده دیدارش از دور دید
هم اندر زمان او شود ناپدید

۸۶. دگر شب نمایش کند بیشتر
ترا روشنایی دهد بیشتر

۸۷. به دو هفته گردد تمام و درست
بدان باز گردد که بود از نخست

۸۸. بود هر شبانگاه باریکتر
به خورشید تابنده نزدیکتر

۸۹. بدینسان نهادش خداوند داد
بود تا بود هم بدین یک نهاد

فردوسی

#توضیحات

آسمان را مايه از ياكند سرخ بود ، نه از باد و آب و گرد و دود كه پروردگار آن را با چندان فروغ و چراغ، چون باغ به هنگام نوروز، آراسته است. و در آن گوهر دلافروزى روان باشد كه روز از آن روشنايى گيرد.
كه هر بامدادى چو زرين سپر
ز مشرق برآرد فروزنده سر
زمين پوشد از نور پيراهنا
شود تيره گيتى بدو روشنا
چو از مشرق او سوى خاور كشد
ز مشرق شب تيره سر بركشد
و اين شب و روز هرگز به يكديگر نرسند. اى آنكه آفتابى، تو را چيست كه بر من نتابى؟
و آن چراغى باشد كه براى شب تيره آماده گشته است. دو روز و دو شب كه گردش فرسايد، روى ننمايد. آنگاه باريك و زرد، چون پشت كسى كه در اندوه دلدادگى فرسوده گشته است، پديدار گردد، ليك دمى پس از آن از برابر ديدگان ناپديد گردد. باز شب ديگر بيشتر رخ نمايد و ترا روشنايى بيشتر نماياند. به دو هفته درست گردد و زان پس به همان كه بوده باز گردد و هر شبانگاه باريكتر و به خورشيد تابنده، نزديكتر گردد. و اين نهادى باشد كه خداوند او را داده و تا باشد هم بدين سان بود .

ادامه دارد👇

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

۶۰. کلید استعاره ای است آشکار از مردم و بند از آفرینش. این دو استعاره را فردوسی زیاد به کار برده است. خواست استاد اين است که با آفرینش آدمی که برترینِ آفریدگان است، آفرینش به فرجام و فرایند خويش رسید و آفرینش انسان همچون کلیدی بود که بند آفرینش بدان گشوده شد.
۶۱. خرد کاربند به معنی کاربندنده‌ی خرد است: آنکه خرد را به کار می‌بندد و می ورزد. در این بیت ویژگی‌های برونی و درونی آدمی که به پاس آنها گل سر سبد آفرینش است، برشمرده شده است. ( برخورداری از توان سخن گفتن و اندیشیدن).
۶۲. دد و دام تنها از آدمی فرمان می برند؛ زیرا تنها اوست که پذیرنده‌ی هوش و رای و خرد است.
۶۳.مردم به معنی انسان است. فردوسی خواننده‌ی شاهنامه را بدان فرا می خواند که باری خرد ویرانه در معنی انسان بیندیشد و چگونگی آن را بجوید و دریابد.
۶۴. خیره یعنی بیهوده. استاد می فرماید: در شناخت معنی انسان و چگونگی و چیستی او باید کوشید، مگر آنکه انسانیت را بیهوده و بازیچه وکاری سرسری بدانند و نشانی جز بیهودگی برای آن نشناسند.
۶۵. فردوسی آدمی را از دو جهان گیتی و مینو برتر دانسته و بر آن است که آفريده‌های دیگر میناجی‌هایی هستند که آفريده شده اند تا سرانجام انسان آفريده شود. انسان است که آماج و آرمان آفرینش است.
۶۶. به بازی مدار: بازی پنداشتن. ای انسان تو اگر در برون و در شمار واپسین آفریدگانی، از دید ارج و ارز، در آفرینش نخستینی و از همه برتر و والاتر. از این روی آفرینش خود را بیهوده مشمار. ( تو در فطرت، نخستینی و شمار، پسینی)
۶۷ و ۶۸. از جهان، با مجاز جای جهانیان و آفریدگان خواسته شده است که هر گز نمی‌توانند رازهای آفرینش را به درستی و روشنی بدانند. استاد درباره‌ی چیستی و گوهره‌ی آدمی می فرماید: از دانایان، رای‌ها و گفته‌هایی دیگر در این زمینه شده ام و راز آفرینش انسان، رازیست خدایی و سربه مهر که هنوز به درستی گشوده نیامده است و از این پس نیز گشوده نخواهد آمد. پس تو در این کار میندیش و بدان در مپیچ؛ بنگر؛ سرانجام خود را ببین و بشناس، زیرا این گونه اندیشیدن بهترین کار است و کاری شایسته تر از آن نمی توانی یافت.
۶۹ و ۷۰. استاد می‌گوید: رنج بردن در آموختن و اندوختن دانش، کاری است شایسته و سزاوار و رواست که آدمی این رنج را که به گنج دانایی می انجامد، بر تن خويش بنهد.
۷۱. گزاییدن به معنی رنج دادن و گزند رسانیدن است.
۷۲ و ۷. تباهی به معنی نابودی و فساد است. فردوسی در این بیت ها بر پایه‌ی جهان شناسی کهن، از سرشت و گوهر آسمان کا وارونه‌ی زمین، ساده است و آمیخته نیست و از این روی، تباهی نمی پذیرد و دیگرگونی نمی یابد سخن گفته است.

منابع:
شاهنامه فردوسی، دفتر یکم. بکوشش جلال خالقی مطلق. ۱۳۶۶
شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، جلد اول، میترا مهرآبادی
نامه‌ی باستان، گزارش شاهنامه فردوسی از میر جلال الدین کزازی. جلد اول.

گردآورنده:
#کیان_مرادی.

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 شاهنامه، آخرش خوش بوده است
🎙ایرج افشار

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 ادامۀ کنسرت "گروه وَرَشان " در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ، ساری
✔️ بخش هشتم و پایانی          #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی

ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 ادامۀ کنسرت "گروه وَرَشان " در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ، ساری
✔️ بخش ششم از هشت بخش         #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی

ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 ادامۀ کنسرت "گروه وَرَشان " در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ، ساری
✔️ بخش چهارم از هشت بخش #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی

ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 سخنرانی استاد دکتر میرجلال‌الدین کزازی
پیش از کنسرت "گروه وَرَشان" (گرامی‌داشت دانایِ توس، فردوسی بزرگ)
✔️ ساری
#شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی
👈 بخش دوم از هشت بخش * ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

🎥 شاهنامه‌خوانی بانوی تبریزی به بهانۀ هفتم آبان روز بزرگداشت کوروش بزرگ

خوانشِ ابیاتی از پادشاهی کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان

شاهنامه‌خوان: فاطمه تمجیدی


‌C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

.
📝📝

#فرهنگ_و_اندیشه
#ادبیات

شاهنامه از جمله معدود کتاب‌هایی است که نمی‌توان گفت اثرِ طبعِ یک نفر است، فردوسی البتّه گوینده‌ی آن است، ولی گویی هزاران هزار مردم در سرودنِ آن مشارکت داشته‌اند. بیانِ حالِ یک قوم است از زبانِ یک تن.
شاهنامه کتابی است که آدمی را در همان شرایطِ خاکیِ خود، به بالاترین مرتبه‌ی انسانی فرا می‌خواند، و هیچ چند و چونی از زندگی نیست: از نوع جوانی و پیری، زنی و مردی، خوشبختی و بدبختی، مهر و کین، دانایی و نادانی، که در آن جای شایسته‌ی خود را نیافته باشد. کتابِ بشریّت است، و به‌ویژه «کتابِ ایران» که ایرانی آن را بر بالینِ خود داشته است، برای آنکه بی‌گاه خوابش نبَرَد، و اگر زمانی بُرد، باری، خواب‌های آشفته نبیند.

  #بازتاب‌ها
 
دکتر اسلامی ندوشن

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

❇️ شاهنامه و فرهنگ ملی

🔶 دکتر علیرضا قیامتی









🌸🌸
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

شبی یک سرگذشت

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

شناخت سلسله پیشدادیان براساس روایتها.
قسمت اول

امشب: کیومرث

🌹⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️🌹


دانش ما ازاساطیر ایران ازماخذ های گوناگون سرچشمه میگیرد که مهمترین آن کتاب مقدس زردشتیان (اوستا)است که متاسفانه تنها آن بخش از اوستا که درمراسم آئینی کاربرد داردوحدودیک چهارم کتاب اصلی بازمانده است. باانکه آخرین بقایای اوستا در دوره ساسانی بازنویسی شده و متن آن بسیارکهن تردرساختارکلی آئین زرتشت اوستا می باشد بازتاب اساطیر باستانی پیش از زرتشت است مهم ترین بخش این مجموعه مندرجات گاثه ها(گاتاها یا گاهان) دربر دارنده هفده سرود زرتشت وبا انکه ترجمه این سرودها بسیارمشگل است ژرفای تعالیم این سرودها آن هارا در شمار ارزشمندترین گوهرهای ادبیات دینی جهان قرار داده است. روایاتی درایرانیان باستان پیرامون آفسانه آفرینش وجود داشته ،نخستین بشررانخستین شاه دانسته.این روایت های مربوط به(کیومرث)که از اهمیت زیادی بر خورداراست.دراوستاچندین بار ازکیومرث یادشده وازاوبه عنوان نخستین پادشاه درجهان ونیز نخستین انسان یادشده است. در اوستا آمده است (فروهرکیومرث پاک رامی ستائیم، نخستین کسی که به گفتاروآموزش اهورامزدا گوش فرا داد ازاوخانواده کشور آریا(ایران)ونژاد آریا پدید آمده )
برطبق روایات (حمزه اصفهان درملوک الارض والانبیاء)
(مسعودی درمروج الذهب )و(بیرونی درآثارالباقیه) برپایه همان آگاهی هایی که درنوشته های پهلوی پدیداست. داستان (مشیه ومشیانه )و(گاواوکدات) بادگرگونیهای املا‌ء وتلفظ برابرهمان روایات قدیم نوشته شده است
(صاحب مجمل التواریخ واقصص) چنین آورده
اولین مردی که به زمین ظاهرشد،پارسیان او را گل شاه گویندزیراکه پادشاهی جز‌ء برگل نبود.ازوپسرودختری ماند که او را مشی ومشیانه می گفتند.ابن اثیر هم درکتاب کامل و(حبیب السیردرخواندمیر)وحمدالله مستوفی به این روایات قوت بخشیده وگفته اند که اولین بشرکیومرث بوده ، البته دربین گزارشگران اختلاف بسیار است ، به باور زرتشتیان کیومرث عبارت است ازابوالبشرولقبش گل شاه بوده زیراکه فضای جهان جزء آب وخاک نبوده است .همچنین درشاهنامه چنین آمده است .
*نخستین خدیوی که کشورگشود
*سر پادشاهان کیومرث بود
کیومرث زین ولجام وسواری راپدیدآورد وپشم رستن و بافتن جامعه وگلیم رابه مردم اموخت ومدت پادشاهی او۳۰یا ۴۰سال بوده وهزارسال عمرکرده بیشترین وقت او درجنگ بادیوان گذشت مردی خداپرست وبی آزاربود.*
کیومرث بزبان پهلوی (گی مرتن)است.

کاظم مزینانی

ادامه دارد


*ماخذ*
پیشینه ایرانیان استادرضایی ج۱ص۲۳۵تا۷
فرهنگ ایران زنده یاد دکترمهردادبهارص۱۷۸
شناخت اساطیر جان راسل ص ۶۵
تاریخ ادبیات ایران دکتراحمدتفضلی ص
۳

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

شبی یک سرگذشت
امشب جمشید

🌹🌹👇👇👇👇👇🌹🌹

شناخت سلسله پیشدادیان
بر اساس اسطورها

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

جمشید چهارمین پادشاه این سلسله ومعروفترین آنان است دردوره شهریاری جمشید بهروزی ایرانیان بوده است.
نام جمشیددرگاتاها و یشت هابه چشم میخورد.
در یشت هفدهم چنین آمده است (جمشیدباهمان ویژگی وسرشت برآنست تازندگی مردمان را خوش وخرم ودورازگزندسازد) شخصیت جمشید به گونه ای است که درادبیات سانسکریت جایگاه خاصی دارد ویکی از خدایان هندیان محسوب میشده ولی باجدایی هندیان و (ایری ها،ایرانیان) در اوستا و وداها باورهای دیگری درباره وی گفته شده، تاریخنگارانی مثل طبری،بلعمی،مسعودی، حمزه اصفهانی،ثعالبی،ابن بلخی درکتابهایشان بااستخراج ازمتون پهلوی درمورد جمشید زیاد صحبت کرده اند. درکتاب تاریخ یعقوبی جلداول دوران پادشاهی جمشیدراهفتصد سال ذکر کرده .
درکتاب( مجمل التوارخ)نام او(جم)وچون بسیار خوش چهره بود اورا جم شید(خورشید) می گفتند اوراپسر طهمورث ولی بعضی ها برادراودانسته اند. بسیاری ازتاریخ نگاران اعتقادشان براین است که جمشید اولین کسی بود که به علم پزشکی پی بردودربهداشت مردم کوشید او حمام راساخت تا مردم پاکیزه شوند و راه هابوجوداورد
(محمدجریرطبری)مدت پادشاهی اوراهفتصد سال ذکرکرده ولی درشاهنامه عمراو هزارسال گفته شده، همچنین ذکرشده به گونه ناشناس درجهان میزیست ودرنواحی سیستان سکونت گزید،درآنجا دختری رابزنی
گرفت ازان دختر لهراسب،ازاو گرشاسب،واز او زال وسپس رستم زاده شد.برخی گویند چون جمشیداز جلال وشکوه خودمغرورگردیدایزدضحاک رابراو چیره گرداندجمشید ازمقابل ضحاک گریخت دورازادمیان در غاری زندگی میکرد که ضحاک اورایافت بگفته طبری وبلعمی اره برسراونهاده ازوسط نصف نمودند
نام جمشیددرپهلوی(ییم خش ئت)میباشد.


کاظم مزینانی

مطلب ادامه دارد

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

☀️☀️☀️

‍🌲انسانِ خوب در شاهنامه
✍دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
💠قسمت پنجم


🔰به‌طور کلّی انسانِ خوبِ شاهنامه دارای این صفات است:

۱. خردمندی:
هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست. کسی که از خِرَد برخوردار است می‌داند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمی‌بیند و به راهِ کژ نمی‌افتد
خِرَد گوهرِ زندگی است چون آن را یافتی رستگاریِ این جهان و آن جهان با توست.
در گشتاسب‌نامه‌ی دقیقی نیز همان لحنِ شاهنامه را در اعتقاد به خِرَد می‌بینیم، دقیقی «درخت زرتشت» را «همه برگ او پند و بارَش خِرَد» می‌خواند و جوهرِ دین بهی به نظر او این است:

خِرَد برگزین، این جهان خوار کن.

در مقابلِ خِرَد، «هوا و آز» است:
«به رنج درازیم در چنگ آز».

مردانِ بدِ شاهنامه در مقابلِ خوبان، همگی بر اثر «هوا» و «آز» به دیگران بدی می‌کنند و خود نیز سرانجام گرفتار می‌شوند.

۲. فرهنگ:
پس از خِرَد، «فرهنگ» می‌آید. در واقع این دو به هم وابسته‌اند، خردمند به فرهنگ روی می‌بَرَد، و با‌فرهنگ از خِرَد، نصیب می‌یابد.
خاصیّتِ فرهنگ آن است که به ما راه و رسمِ زندگی می‌آموزد و انسانیّتِ ما را می‌شکفاند.
فرهنگ اکتسابی است، هرچند برای دست یافتن به آن آمادگیِ ذاتی لازم است.
مردِ با‌فرهنگ از اعتدال و آهستگی و وقار برخوردار است. خوبیِ هر چیز در آن است که به اندازه باشد

همه کارِ گیتی به اندازه بِهْ
دلِ شاه از اندازه‌ها تازه بِهْ

آهستگی، نرم‌خوئی و نرم‌گوئی است. آهستگی به‌خصوص از این جهت در شاهنامه بسیار ستوده شده است که ما با پهلوانان و جنگاوران که اقتضای کارِ آنها تندی است، سـر و کار داریم، رستم در ستایشِ پیران می‌گوید: «ز ترکان یکی مردِ آهسته اوست»، و سیاوش به «بالا و دیدار و آهستگی و فرهنگ‌دانی» ممتاز است.

۳. صلح طلبی:
با آنکه شاهنامه کتابِ جنگ‌ها است، با این حال مردِ خوب کسی است که صلح‌طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست، و آن جنگ بر ضدّ بدی است. جنگ‌های کین‌خواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازاتِ گناهکار است، این دو بیت خیلی پر معناست:

پلنگ این شناسد که پیکار جنگ
نه خوبست و، داند همی کوه و سنگ
چو کین سر شهر یاران بود
سر و کار با تیر باران بود

۴. بی‌آزاری:
انسانِ خوب به کسی آزار نمی‌رساند، مصراعِ معروفِ «میازار موری که دانه کش است»، همه‌ی حکمتِ شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج می‌گوید:

نباید ز گیتی تو را یار جُست
بی‌آزاری و راستــــی یـــارِ تُست

بی‌آزاری جنبه‌ی خودداری دارد، جنبه‌ی مثبتِ آن خدمتگزاری است، و همه‌ی مردانِ خوبِ شاهنامه سعی داشته‌اند که خدمتگزارِ مردم باشند.

۵. نامِ نیک:
این درست نیست که انسان به هر قیمتی که شد زندگی کند، باید با «نیک‌نامی» و «سَـربلندی» عمر به سر برد، در نظر پهلوانانِ خوبِ شاهنامه، مرگ بهتر از بدنامی است، چنانکه در این بیت آمده است:

به‌نام اَر بریزی مرا گفت خون
بِهْ از زندگانی به ننگ اندرون

در واقع معنای زندگی در شاهنامه در «نام و ننگ» خلاصه می‌شود. اقوام یا اشخاصی که به خواری می‌افتند، برای آن است که استعدادِ پرهیز از ننگ را از دست داده‌اند، در آنها هرچه هست ارضاء حسّ غریزه است، و از معنای زندگی خبری نیست.
داستانِ تازیانه‌ی بهرام، نمونه‌ی خوبی از طرزِ تفکّرِ پهلوانی است که به «نام» پای‌بند است. خلاصه‌ی داستان این است که در جنگِ کاسه‌رود، بهرام پسر گودرز، تازیانه‌ی خود را که نامش بر آن نوشته در میدانِ نبرد گم می‌کند. چون غیرت به او اجازه نمی‌دهد که این تازیانه به دست دشمن بیفتد، تنها باز می‌گردد تا آن را باز جوید، برادرش «گیو» هرچه می‌کوشد تا او را از این کارِ خطرناک بازدارد فایده‌ای نمی‌کند. به برادرش جواب می‌دهد:

چنین گفت با گیو بهرامِ گُرد
که این ننگ را خوار نتوان شمرد
شما را زرنگ نگار است گفت
مرا آنکه شد نام با ننگ خفت

سرانجام می‌آید به جایی که منطقه‌ی ترکان است. در میان کشته‌ها و زخمی‌ها مدّتی جستجو می‌کند تا تازیانه‌ی خود را باز می‌یابد. لیکن ترکان که از آمدنِ او باخبر شده‌اند، بر سرش می‌ریزند و او را می‌کشند. شاید عملِ بهرام به تعصّب و افراط تعبیر شود که برای بازیافتنِ یک تازیانه جانِ خود را به هدر داده، ولی تازیانه در اینجا مفهومی کنایه‌ای دارد، هرجا شرافتِ شخص در معرضِ خطر قرار گرفت، چه موضوع کوچک باشد و چه بزرگ، حتّی به قیمتِ جان، باید مقاومت کرد. با آنکه مرگ در شاهنامه بدترین پتیاره‌هاست، باز هم بر زندگیِ ننگ‌آلود ترجیح دارد.

📙نوشته‌های بی‌سرنوشت

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

‍ 🌜🌜🌜

🌲انسانِ خوب در شاهنامه
✍دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
💠قسمت سوم


🔹چهارم کیخسرو:
کیخسرو پسرِ سیاوش حتّی سرنوشتش از دو شاهزاده‌ی دیگر عجیب‌تر است. تمامِ دورانِ کودکی و نوجوانی‌اَش مانند فریدون در ترس و تزلزل می‌گذرد، زیرا پدربزرگش افراسیاب که کشنده‌ی پدرِ اوست، هر آن ممکن است قصد جان وی نیز بکند. از این‌رو ناگریز است در نقاب یک چوپانکِ ابله و عامی ادامه‌ی زندگی بدهد، تا پادشاه نسبت به قابلیّتِ او در اشتباه بماند. سرانجام این زندگیِ دوگانه و دلهره‌آلود به پایان می‌رسد. گیو به توران می‌رود، و او را با مادرش فرنگیس به ایران می‌آورد. کیخسرو به جای کاووس، پادشاه می‌شود و جنگِ کین‌خواهیِ پدر را بر ضدّ افراسیاب آغاز می‌کند. این جنگ آن‌قدر ادامه می‌یابد تا منجر به شکستِ نهاییِ تورانیان و دستگیریِ همه‌ی کسانی بشود که به نحوی در قتلِ سیاوش دست داشته بودند، خودِ افراسیاب نیز به دستِ کیخسرو کشته می‌شود.
پس از پیروزی در جنگ و پایانِ کین‌خواهی و آرام گرفتنِ جهان، دگرگونی‌ای ناگهان در روح کیخسرو حادث می‌گردد، بر آن می‌شود که از زندگی کناره گیرد، زیرا بیم آن دارد که به سبب کامیابی‌هایش، دستخوشِ غرور و مَنی بشود و به گناه آلوده گردد، پس با دوستان و سردارانِ خود وداع می‌کند، سر به کوه می‌نهد و ناپدید و نابود می‌شود. یگانه هدف و آرمانِ کیخسرو در زندگی این است که انتقامِ خونِ پدر را بگیرد و در این کار توفیق می‌یابد، ولی این پیروزی چگونه بدست آمده؟ به قیمتِ نابود شدنِ همه‌ی خانواده‌ی مادریِ او، نابود شدنِ پیران ویسه و خاندانش که دوستِ خانواده‌ی او بودند، و به بهای ویران شدنِ سرزمینِ توران که کشورِ مادرِ اوست.
از این حیث وضعِ او شبیه می‌شود به وضعِ فریدون که از یک‌سو به حکمِ وظیفه، خود را به کیفر دادنِ گناهکاران مُلزم می‌دید، و از سوی دیگر این گناهکاران کسی جز پسرانش نبودند، یعنی در واقع در این دو مورد پیروزی و شکست، و کامروائی و تلخکامی، یا به قول شاهنامه «شهد و حنظل» باهم آمیخته می‌شوند. در اینجا روحِ تراژدی روی می‌نماید و نشان داده می‌شود که راهِ زندگی چقدر باریک است. کیخسرو از همه‌ی فضائلِ اخلاقیِ پدرش سیاوش بهره دارد؛ دلیر و جوانمرد و با فرهنگ و دادگر است. مردم او را دوست می‌دارند و همه‌ی سرانِ کشور به او احترام دارند. ولی او به هیچ‌یک از اینها خشنود نیست. نه جوانی نه کامروائی، نه پیروزی در جنگ و نه محبّت و احترامِ مردم، هیچ‌یک برای او تکیه‌گاه نمی‌تواند بود، ناگهان چنانکه گوئی پرده از جلوی چشمش به کنار می‌رود، دنیا را به نحو دیگر می‌بیند.
بحرانِ عرفانی‌ای نظیرِ آنچه ایرج و پدرش سیاوش را در بر گرفته بود، بر او نهیب می‌زند. پیش از آنکه سراب‌های زندگی او را فریفته کند و به گناه، یعنی غرور و مَنی آلوده‌اش سازد، بهتر می‌بیند که از این جهان برود. چون باید عاقبت رفت، چرا نه زودتر:

«شنیدیم و دیدیم رازِ جهان
بد و نیک را آشکار و نهان
کشاورز باشد و گر تاج‌ور
سرانجام بر مرگ باشد گذر»

تغییرِ حالِ کیخسرو آنقدر عجیب است که سرانِ کشور چنین می‌پندارند که "دیو" او را از راه به در برده است. فرقِ کیخسرو با ایرج و سیاوش در اینجا است که آنها در عُسرت و بی‌پناهی، شیوه‌ی تسلیم و رضا را اختیار کردند، و او در اوجِ قدرت چنین می‌کند. انتخابِ او درونی است و از خارج بر او تحمیل نشده است.

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

۷۴. به درستی دانسته نیست که چرا، در این بیت گوهر و گونه‌ی آسمان از یاقوت سرخ شمرده شده است. ساختار نحوی و معنایی بیت گویا از آن است که خواست از این سخن پنداری شاعرانه نیست و باوری باستانی را در آن باز نموده است.

درباره‌ی اينكه ماده اصلي آسمان چه بوده است سخن‌هايي گفته شده است، در فرهنگ اساطير در اين باره چنين آمده است: «گوهر مادي آسمان را گاهي سنگ مي‌پنداشته‌اند و گاهي فلز و گاهي آبگينه.»(ياحقي،1386 :44 ) و در همان كتاب ذكر شـده اسـت كـه در كتـاب «دانـا و مينوي خرد» جنس آسمان از ياقوت است.(همان) اما با توجه به اينكه فردوسـي در بخـش نخستين كلام خود عقايد ايراني را بيان نكرده است و همچنين با توجه به سستي و ضـعفی كه در معناي شعر وجود دارد و استاد زرياب به آن اشاره كرده‌انـد (زريـاب خـويي ، 1382 :656)، از جمله آنكه اگر ياقوت از جنس يكي از عناصر چهارگانه است، يعني خـاك، پـس چرا در مصراع دوم مي‌گويد كه «چـرخ كبـود» از «گـرد» يعنـي خـاك و «دود» يعنـي آتـش نيست؟ بايد گفت كه اين بيت و ابيات بعدي آن الحاقي هستند.
با توجه به اين نظرات مي‌توان گفت كه دگرگوني‌ها و تفسيرهايي كه در بخـش «گفتـار انـدر آفرينش عالم» وجود دارد بيشتر ناظر بر آنست كه عقيده‌ی مذهبي فردوسي را آشكارتر كنـد، گاه توسط كاتبي سنّي مذهب، ابياتي به اين بخش افزوده و يا كاسته مي‌شود(همـان : 661)، گاه از اين ابيات، تفسيري مطابق عقايد شيعه اثنـي عـشري داده مي‌شود و گـاه ايـن ابيـات نمايانگر عقايد اسماعيليان مي‌شوند، ودر اين ميان گاه باورهاي‌ ايرانيِ پـيش از اسـلام نيـز راه مي‌يابند.
۷۵. چراغ استعاره‌ی آشکار از ستارگان است، در پیوند با آسمان. آسمان تنها به باغ تشبیه نشده است؛ به باغ در نوروز مانند شده که در آن، نیک خرم و شکوفان و دلاویز است.
۷۶و ۷۷. گوهر دلفروز استعاره از خورشید که با تشبیه مجمل و ساده به سپر زرین مانند شده است. ( گفتار اندر آفرینش آفتاب و ماه در برخی نوشته آورده نشده است).
۷۸ و ۷۹. خاور در معنی فرو شد جای خورشید و مغرب به کار رفته برده شده است، کاربردی است گهن و ویژگی سبکی.
خاور در پارسی در معنی شرق به کار رفته است و باختر در معنی غرب.
۸۰. زاستر: کاربردی است کهن و ویژگی ای سبکی به معنی آن سوتر و فراتر به کار می رود.
استاد در این بیت ها سخن از ساز و سامان آفرینش می گوید که کژی و کاستی در آن راه ندارد.
۸۱. بودن در معنی رخ دادن و پیش آمدن و شدن به کار رفته است. آفتاب استعاره آشکار از دلبندی از دست رفته است. فردوسی پس از سخن از آفتاب گیتی فروز، یاد مهربانی آفتاب رویی آمده است که دیگر بر وی نمی تابد و چهره بر نمی افروزد.
۸۲ و ۸۳. بسیچ به معنی آماده و فراهم شده و ساخته است. بد در معنی بدی به کار رفته است. پیچیدن در معنی سخت گراییدن و روی آوردن و تنگ پیوند گرفتن به کار رفته است.
۸۴. باریک یعنی نازک.
۸۵ و ۸۶. دیدار در معنی چهره به کار رفته است.
۸۷ تا ۸۹. نهادن در بیت بع معنی آفریدن و مقرر داشتن به کار رفته است. در بیت ۸۸ نکته ای اختر شناسی است: به سبب کژی در ندار ماه و خورشید و نیز از آن سوی که مدار ماه بس تنگ تر و کوتاه تر از مدار خورشید است و ماه پر شتاب تر آن را می پیماید، این اختر هر چه به خورشید نزدیک تر باشد نهان تر خواهد بود، به گونه ای که آن گاه در دورترین جای از خورشید قرار دارد، در بیشترین آشکارگی و تابنده است‌ و آنگاه که در نزدیک ترین جای، یکسره ناپدید است.
بیت ۸۹، به گمان بسیار بر افزوده است.

منابع:
شاهنامه فردوسی، دفتر یکم. بکوشش جلال خالقی مطلق. ۱۳۶۶
شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، جلد اول، میترا مهرآبادی
نامه‌ی باستان، گزارش شاهنامه فردوسی از میر جلال الدین کزازی. جلد اول.
و مقاله‌ی کاربرد خاص اصطلاحات نجومی یکی از خصیصه های سبکی فردوسی از سید اسماعیل قافله باشی و سید علی هاشمی عرقطو. فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی. بهار ۸۹.

گردآورنده:
#کیان_مرادی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

‍ ✔️اگر شاهنامه فردوسی نبود؟🔻

🖋محمد علی فروغی:

🔸اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می‌آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی‌ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده‌اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می‌خواند و کسی که خواندن نمی‌دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می‌شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان‌ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی‌بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود .


🖋محمد علی اسلامی ندوشن:

🔸طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار می‌گرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز می‌کرده، بدانگونه که می‌توانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه می‌بینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:

ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبت‌بار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نواده‌ی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنری‌ترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.

ـ بیشترین تعداد شاهنامه‌ی مذهّب، در کتابخانه‌ی توبقابی ترکیه یافت می‌شود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلاف‌های دامنه‌دار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان می‌دادند، به عثمانی‌های هدیه می‌کردند، تا آن را وسیله‌‌ی تفاهم قرار دهند.

ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامه‌ی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقش‌هائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب می‌خواستند بگویند ما چه گذشته‌ی باشکوهی داشته‌ایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بوده‌اند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشی‌ها شناخته نشده بود.

شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشته‌اند، زیرا عمق روح ایرانی و کام‌ها و ناکامی‌های او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای می‌ماند. البرز همان البرز می‌بود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غاز که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری می‌شد بی‌زبان که هرچه به او می‌گفتند، جواب نداشت، و بی‌پنجره، که افق در برابرش نبود.


مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره‌ چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشن‏نامه دکتر خالقی مطلق)

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

#گفتار_اندر_آفرینش_مردم.

۶۰. کزین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندها را سراسر کلید

۶۱. سرش راست بر شد چو سرو بلند
به گفتار خوب و خرد کاربند

۶۲. پذیرندهٔ هوش و رای و خرد
مر او را دد و دام فرمان برد

۶۳. ز راه خرد بنگری اندکی
که معنی مردم چه باشد یکی

۶۴. مگر مردمی خیره خوانی همی
جز این را نشانی ندانی همی

۶۵. ترا از دو گیتی برآورده‌اند
به چندین میانجی بپرورده‌اند

۶۶. نخستینت، فکرت پسینت شمار
تو مر خویشتن را به بازی مدار

۶۷. شنیدم ز دانا دگرگون ازین
چه دانیم راز جهان آفرین

۶۸. نگه کن سرانجام خود را ببین
که کاری نیابی بروبر گزین

۶۹. به رنج اندر آری تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست

۷۰. نگه کن بدین گنبد تیزگرد
که درمان ازویست و زویست درد

۷۱. نه گشت زمانه بفرسایدش
نه آن رنج و تیمار بگزایدش

۷۲. نه از جنبش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی

۷۳. ازو دان فزونی ازو هم شمار
بد و نیک نزدیک او آشکار

فردوسی

#توضیحات

از اين كه بگذرى، مردم پديد آمد و سرش چون سرو بلند، راست گشت. او كه پذيرنده هوش و خرد و بكار برنده نيكى ها است و دد و دام فرمانبر اويند. اكنون از راه خرد بنگر كه چم مردم چه باشد.
مگر مردمى خيره دانى همى
جز اين را ندانى نشانى همى
اى انسان بدان كه ترا از دو گيتى برآورده و به چندين ميانجى بپرورده اند.
نخستين فطرت پسين شمار
توئى خويشتن را به بازى مدار
پس خويشتن را به بيهوده سرگرم مساز. گر چه از فردى دانا سخنى ديگرگونه در اين باره شنيدم، ليك ما را از راز گيهان آفرين آگهى نباشد. و در هر كارى، بهى برگزين تا فرجامت به شود. و در اين راه اگر تن خويش را به رنج دچار سازى، نيز روا باشد. اينك اگر خواهى كه از هر بد رها گردى و به دام رنج و سختى سرنگون نگردى و در هر دو گيتى از بد رستگار شوى و نزد پروردگار نيز نيكوكار باشى، پس به آسمان بنگر كه هم درد از اوست و هم درمان و نه از گذشت روزگاران، فرسوده گردد و نه اين رنج و اندوه، او را آزارى رساند، نه از جنبش ايستد و نه چون ما تباهى پذيرد. همه چيز از اوست و نيك و بد در نزد او آشكار است.

ادامه دارد👇

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
          @adabiatehemasi 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 سخنان استاد دکتر میرجلال‌الدین کزازی دربارۀ یعقوب لیث صفاری

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 ادامۀ کنسرت "گروه وَرَشان " در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ، ساری
✔️ بخش هفتم از هشت بخش         #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی

ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 ادامۀ کنسرت "گروه وَرَشان " در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ، ساری
✔️ بخش پنجم از هشت بخش         #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی

ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 بخش سوم و پایانی سخنرانی جناب استاد دکتر میرجلال‌الدین کزازی
(از هشت بخش) #شاهنامه_خوانی #شاهنامه‌خوانی
و آغاز خنیاگری گروه وَرَشان در گرامی‌داشت دانای توس، فردوسی بزرگ ، ساری
ادامه ⬇️

Читать полностью…

ادبیات حماسی(فردوسی و شاعران سبک خراسانی

📹 سخنرانی استاد دکتر میرجلال‌الدین کزازی
پیش از کنسرت "گروه وَرَشان" (گرامی‌داشت دانایِ توس، فردوسی بزرگ)
✔️ ساری
#شاهنامه‌خوانی #شاهنامه_خوانی
👈 بخش نخست از هشت بخش * ادامه ⬇️

Читать полностью…
Subscribe to a channel