اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۶ ]
گفتار اندر عهدنامهیِ نوشینرُوان هُرمَزد را
🥀هَمَه پاک پوش و هَمَه پاک خَوْر
🥀هَمَه پندها یاد گیر از پِدَر
🥀ز یزدان گشای و بَه یزدان گَرای
🥀چو خواهی که باشَد تُرا رهنمای!
🥀جَهان را چو آباد داری بَه داد
🥀بُوَد گنجَت آباد و بَخت از تو شاد!
🥀چو نیکی نُمایند پاداش کن
🥀ممان تا شود رنجِ گیتی کَهُن!
🥀هُنرمند را شاد و نزدیک دار
🥀جَهان بر بَداندیش تاریک دار!
🥀بَه هر کار با مردِ دانا سِگال
🥀بَه رنجِ تن از پادشاهی منال!
🥀چو یابَد خِرَدمند نزدِ تو راه
🥀بَماند بَه تو تخت و گنج و سِپاه!
🥀هرآنکَس که باشَد تُرا زیردَست
🥀مفرمای در بینوایی نِشَست!
🥀بزرگان و آزادگان را بَه شهر
🥀ز دادِ تو باید که یابند بَهر!
🥀ز نیکی فُرومایَه را دور دار
🥀بَه بیدادگرمَرد مگذار کار!
🥀ور ایدونکِ دُشْمن شود دوستدار
🥀تو در شورْسْتان تخمِ نیکی مکار!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀هر آن شاه کو خوارّ دُشّمن گرفت
🥀بَه مرگش هوادار شیون گرفت [۱]
🥀بَکوشید تا نام و ننگ آورید
🥀سر دُشْمنان زیرِ چنگ آورید [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
۲- این بیت در دستنویسِ انستیتویِ خاورشناسیِ فرهنگستانِ علومِ شوروی در لنینگراد مورخِ ۸۴۹ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۴ ]
🥀دِگر آنکِ گوید که گَردانتَرست
🥀که چون پای جویم بَه دستم سَرست:
🥀چُنین دوستی مردِ نادان بُوَد
🥀سِرِشتش بَد و رایْ گَردان بُوَد؛
🥀دِگر آنکِ گفتی سِتمگارَه کیست
🥀بریدَه دِل از شرم و بیچارَه کیست:
🥀چو کژّی کند مردْ بیچارَه خوان
🥀چو بیشرمی آرد سِتمگارَه خوان،
🥀هر آنکَس که او پیشَه گیرد دُروغ
🥀سِِتمگارَه خوانیمَش و بیفُروغ:
🥀تباهی که گفتی ز گفتارِ کیست
🥀بیآزار پُردَردِ آزارِ کیست:
🥀سَخُنچین و دوروی و بیکارْمَرد
🥀دِلِ هوشیاران کند پُر ز دَرد؛
🥀بَپُرسید دانا که عیب از چِه بیش
🥀که باشد پَشیمان ز گفتارِ خویش:
🥀هر آنکَس که خوانَد سَخُن بر گَزاف
🥀بُوَد بر سرِ انجمن مردِ لاف،
🥀بَه گاهی که تنها بُوَد در نِهُفت
🥀پَشیمان شود زان سَخُنها که گفت،
🥀هم اندر زمان چون گشاید سَخُن
🥀بَه پیش آرد آن لافهایِ کَهُن؛
🥀خِرَدمند و گر مردمِ بیهُنر
🥀کَس از آفرینش نیابَد گذر،
🥀چُنین بود تا بود دورانِ دَهر
🥀یَکی زَهْر یابَد یَکی پایزَهْر
🥀هَمَه پُرسش این بود و پاسخ همین
🥀که بر شاه باد از جَهان آفرین
🥀زبانها بَه فرمانْش گویندَه باد!
🥀دِل رادِ او شاد و جویندَه باد!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀چو بر بیگُنه بر بَبَخشی رَواست
🥀که بَخشایِش از زینتِ پادشاست [۱]
🥀چِه گفت آن گَرانمایَهیِ نیکرای
🥀که بیداد را نیست با دادْ پای [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۴ق آمده است.
۲- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ بریتانیا در لندن مورخِ ۸۴۱ق آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۲ ]
پادشاهیِ نوشینرُوان
🥀بَه فرزند باشد پِدَر شاددِل
🥀ز غمها بَدو دارد آزاد دِل،
🥀اگر مهربان باشَد او بر پِدَر
🥀بَه نیکی گَرایندَه و دادگر؛
🥀دِگر آنکِ بر جایِ بَخشایِشست
🥀بَرو مژّه را جایِ پالایِشست:
🥀بزرگی که بختَش پراگندَه گشت
🥀بَه پیشِ یَکی ناسَزا بَندَه گشت،
🥀ز کارِ وی اَر خون خروشی رَواست
🥀که ناپارسایی بَرو پادشاست؛
🥀🥀دِگر هرکِ با بر مردمِ ناسِپاس
کند نیکوْی، مانَد اندر هَراس؛
🥀هر آنکس که نیکی فرامُش کند
🥀خِرَد را بَکوشد که بیهُش کند؛
🥀دِگر گفت از آرام و راهِ گریز
🥀گرفتن، کجا خود نیرزد سِتیز:
🥀بَه شهری که بیداد شد پادشا
🥀ندارد خِرَدمند بودن رَوا،
🥀ز بیدادگرشاه باید گریز
🥀کزو خیزَد اندر جَهان رِسْتْخیز؛
🥀چو گوید چِه دانی که شادی بَدوست:
🥀برادر بُوَد گر دِلآرامدوست
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀جَهان را وفا نیست اندر سِرِشت
🥀بَه زودی بَخواهد درودا چو کِشت [۱]
🥀نگردد بَه چارَه چو آمَدْت مرگ
🥀شود خُشک اگر چند تازهست برگ [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۴ق آمده است.
۲- این بیت در دستنویسهایِ «س، ک، س۲، ق۲، لی، ل۳، و، آ، ب» آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۰ ]
گفتار اندر ولیعهد کردنِ نوشینرُوان مَر هُرمَزد را
🥀سَرایندَه دِهْقانِ آموزگار
🥀چِه گفت اندرین گردشِ روزگار،
🥀که روزی فَرازست و روزی نِشیب
🥀گَهی با خُرامیم و گَه با نِهیب!
🥀سَرانجام بستر بُوَد تیرَهخاک
🥀یَکی را فَراز و یَکی را مَغاک!
🥀نشانی نداریم از آن رفتگان
🥀که بیدار و شادند اگر خُفتگان!
🥀بَدآن گیتی اَر چندشان برگ نیست
🥀هَمان بِه که آویزشِ مرگ نیست!
🥀اگر صد بُوَد سال اگر بیست و پنج
🥀یَکی شد چو یاد آید از روزِ رنج!
🥀چِه آنکَس که گوید خُرامَست و ناز
🥀چِه گوید که دردست و رنج و نِیاز،
🥀کَسی را ندیدم بَه مرگ آرزوی
🥀ز بیراه و از مردمِ نیکخوی!
🥀چِه دینی، چِه آهَرْمَنِ بُتپَرَست
🥀ز مرگاند بر سر نِهادَه دو دست!
🥀چو سالت شد اَی پیر بر شَصت و یَک
🥀مَی و جام و آرام شد بینَمَک!
🥀نبندد دِل اندر سِپَنجیسَرای
🥀خِرَدیافتَه مردمِ پاکرای!
🥀بَه گاهِ بَسیچیدَنِ مرگ، مَی
🥀چو پیراهَنِ شَعْر باشَد بَه دَی!
🥀فسردَه تن اندر میانِ گُناه
🥀رُوان سُویِ فِردَوس گم کَردَه راه!
🥀ز یاران بَسی مانْد و چندی گذشت
🥀تو یا جام و همراه ماندَه بَه دَست!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀بَه پاسخ خِرَدمند دانا شود
🥀بَه هر آرزو بر تُوانا شود [۱]
🥀سَخُن همچو قُفلَست و پاسخ کَلید
🥀بَه پاسخ بَد از نیک آید پَدید [۲]
🥀هَمیشَه بَه نیکی بُوَد رایِ او
🥀اَبَر گاهِ شاهان سَزَد جایِ او [۳]
🥀نرانَد سَخُن جُز بَه رای و بَه داد
🥀هَمیشَه خِرَدمند و نیکونِهاد [۴]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسهایِ س، ک، س۲، ق۲، لی، ل۳، و، آ، ب» آمده است.
۳- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ طوپقاپوسرای دز استانبول مورخِ ۹۰۳ق آمده است.
۴- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۴ق آمده است.
🌷کلاس شاهنامه🌷
گفتار یکم:
❇️ حماسه
🔶 شاهرخ مسکوب
🎧🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
❇️ شبی در جهان افسانه
🔶 دکتر کزازی
🔶 بنیادِ فردوسیِ مشهد
🔶 كانون شاهنامۀ فردوسیِ توس
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
❇️ نکاتی درباره اهمّیتِ شاهنامه
🔶 دکتر سیروس شمیسا
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
.
شادی از دیدگاه فردوسی و خیام
فرزانهٔ توس میفرماید:
چو شادی بکاهی، بکاهد روان؛
خـرد گـردد اندر میان ناتوان!
همیشه خردمندِ اومیدوار
نبیند به جز شادی از روزگار!
و...
به باور خیام هرکس که در این دنیا شاد بزیَد و از زندگی بهره ببرد، پس از مرگش نیز در بهشت خواهد بود. زیرا کسی که زندگی شادی داشته باشد به گونه طبیعی نه به کسی ستم میکند و نه اندیشه منفی به دیگران دارد. پس گیتی و مینو برای او بهشت خواهد بود.
گردون نگری ز قد فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک آلوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست.
_گنجینه ادب
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
🌾
ـــــــــــــــــــــــ
" سیمای زن در شاهنامه"
شاهنامه کتابی است که زن در سراسر آن بی قصور، حضور دارد؛ برعکس ایلیادِ هُومر که در آن سیمای زن پریده و رمیده رنگ ست.
زن در ایلیاد بی دانش لازمه، آتشِ فاجعه را برمیافروزد و خود کناری چادرِ امن برمی افرازد! مانند "هلن"که فریبایی و زیبایی شومش موجدِ جنگ و جدال می شود و سپس خود، نهان میشود.
در شاهنامه حضور زن گرما و صفا و رنگارنگیِ بی دوگانگی به مجاریِ ماجراها میبخشد و با آنکه بخش عمدهٔ داستانها شامل جنگ و جدال و نزولِ نزاع ست، وجود زن موجب میشود که این کتاب در ردیف لطیفترین آثارِ با وقارِ فکری بشر باشد.
این زنها هستند که به داستان هایِ تاریک آب و رنگِ تراژیک بخشیدهاند.
سیمایِ مسمّا و مصفایِ زن در فضای شاهنامه به نجیبترین و پاکیزهترین نحو یعنی در هیات "مادر و همسری محبوب" جلوه میکند، نه صرفا در هیبت معشوقی مغشوش! و این وجه تمایل و تمایزِ حضور زن در این اثر، با باقی آثار ست.
در تمام داستانهای شاهنامه وجود زن، پایگهِ محیا و جایگهِ مرحبا ست.
شاهنامه بر خلاف آنچه در نزد اشخاص ناآشنا معروف شده، کتابی ضدّ زن نیست. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم، یک زن پُتیاره از کاروان پیاده نمیشود. اکثر زنان در شاهنامه نمونهٔ بارز عیالِ تمام عیارند.
همگان در عین برخورداری از فرزانگی و فرهیختگی، از جوهرِ زنانگی و زیبندگی برایِ ورزندگی و زندگی بهرهمندند.
گُردآفرید، چون مرواریدِ شاهنامه در جنگاوری، رَد آفرید...
عشق در شاهنامه، مجیب و نجیب ست. رابطه زن و مرد بیآنکه به تکلّف و تصنّع گراییده شود از بستر تفکر و تمدّن، زاییده می شود.
ما تنها در یک گام میبینیم که عشق به کام نمیرسد و آن عشق ناگهانی سهراب به گُردآفرید است.
تنها در یک مورد عشق ناپاک و نارواست و آن عشق سودابه به سیاوش ست که خمیر مایه ی پایانِ نامه ست.
"محمدامین سنایی"
🌾
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
دکتر سجاد آیدنلو :
محققان و ایرانیان در این زمینه اختلاف دارند كه هفتخوان اسفندیار تقلیدی از هفتخوان رستم تلقی میشود یا نه. اسفندیار در آیین زرتشتی و آیین مذهبی مطلوب بهشمار میرود و موبدان برای اینكه اسفندیار پهلوان دستكم از رستم نداشته باشد، به تقلید از وی برای پهلوان دین خود داستان هفتخوان در نظر گرفتهاند. عدهای نیز معتقدند داستان هفتخوان رستم به تقلید از اسفندیار ساخته شده ولی زمینه مقبول در این هفتخوانها این است كه هر دو داستان را اصیل بپنداریم نه اینكه بگوییم دیگری از آن تقلید كرده است.
به نام خداوند جان و خرد
گروهها و کانالهای تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:
گروهها:
گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروهها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0
گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷/channel/+UmCvBCltaAdiNTYx
گروه دانشآموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8
گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk
کانالها:
آیدی تعدادی از کانالها که آرشیو گروه نیز محسوب میشوند:
ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1
ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2
علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi
دانشهای زبانی
🆔@daneshhayezabani
قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei
تست ادبیات
🆔@test_adabiat
فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani
بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat
نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10
کانال دانشآموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat
کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi
کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi
کانال حافظپژوهی
🆔@hafezpajohi
کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz
داستانک
🆔@daastaanak
کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi
کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL
گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat
آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش سوم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش دوم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
.
شاهنامه فردوسی گرچه حماسه است، سرودههای فراوانی دربارهی آشتی (صلح) و اخلاق در جنگ دارد، زیرا بنمایه آن خرَد ایرانشهری است. درباره ستایش آشتی و نکوهش جنگ، حکیم خردمند توس چنین میفرماید؛
مـرا آشتی بهتـر آید ز جنگ،
نباید گرفتن چنین کار تنگ!
کسی نیست بی آز و بی نام و ننگ
همان آشتـی بهتــر آید ز جنـگ!
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۵ ]
گفتار اندر عهدنامهیِ شاه نوشینرُوان هُرمَزد را
🥀چِه گفت آن سَرایندَهیِ سالخَوْرْد
🥀چو اندرزِ نوشینرُوان یاد کرد
🥀بَدان اَی پُسَر کین جَهان بیوفاست
🥀پُر از رنج و تیمار و درد و بلاست!
🥀هر آنگَه که باشی بَدو شادتر
🥀ز رنجِ زمانه دِل آزادتر،
🥀هَمَه شادمانی بَمانی بَه جای
🥀بَباید شدن زین سِپَنجیسَرای!
🥀امیدم چُنانست کز کَردَگار
🥀نباشی جُزار شاد و بِهروزگار!
🥀گر ایمِن کنی مردمان را بَه داد
🥀خود ایمِن بَخُسبی و از داد شاد!
🥀بَه پاداشِ نیکی بیابی بِهِشت
🥀بزرگ آنکِ او تخمِ نیکی بَکِشت!
🥀نگر تا نباشی جُزاز بُردبار
🥀که تیزی نه خوب آید از شهریار!
🥀جَهاندارِ بیدارِ فرهنگجوی
🥀بَماند هَمَه ساله با آبِ روی!
🥀بَه گِردِ دُروغ ایچ گونَه مگرد
🥀چو گردی، شود بَخت را روی زرد!
🥀دِل و مغز را دور دار از شِتاب
🥀خِرَد با شِتاب اندر آید بَه خواب!
🥀نباید که گردد بَه گِردِ تو بَد
🥀کزآن بَد تُرا بیگُمان بَد رسد!
🥀بَه نیکی گَرای و بَه نیکی بَکوش
🥀بَه هر نیک و بَد پندِ دانا نِیوش!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀سرانجام از اندیشَهیِ نابکار
🥀شوی زین جَهان کور و بیچارَه زار [۱]
🥀بَه تو یافتَه دُشْمنان کامِ دِل
🥀رُوانَت از این بَد بَمانَد خجل [۲]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این دو بیت در دستنویسهایِ «س، ک، ل۲، س۲، ق۲، لی، و، آ،ب» آمده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۳ ]
پادشاهیِ نوشینرُوان
🥀دِگر آنکِ پُرسَد ز کارِ زمان:
🥀زمانی کزو گم شود بَدگُمان،
🥀رَوا باشَد اَر چند بَستاییش
🥀هم اندر سِتایِش بَیفْزاییش؛
🥀دِگر آنکِ پُرسیدی از مردِ دوست:
🥀ز هر دوستی یارمندی نکوست،
🥀تُوانگر بُوَد چادَرِ او بَپوش
🥀چو دَرویش باشَد تو با او بَکوش؛
🥀کَسی کو فروتنتر، او رادتر
🥀دِلِ دوستداران بَدو شادتر؛
🥀دِگر آنکِ پُرسَد که دُشْمن که راست
🥀کزو دِل هَمیشَه بَه درد و بَلاست:
🥀چو گُستاخ باشَد زُوانش بَه بَد
🥀ز گفتار او دُشْمن آید، سَزَد؛
🥀دِگر آنکِ پُرسَد که دَشخوار چیست
🥀بیآزار را دِل پُرآزار کیست:
🥀چو بَد بود و بَدساز با او نِشَست
🥀یَکی زِندَگانی بُوَد چون کَبَست؛
🥀بَه از آزمایِش ندیدم گُوا
🥀گُوایِ سَخُنگوی و فرمانرُوا؛
🥀زیانکارتر کار گفتی که چیست
🥀که فَرجام از آن بَد بَباید گِریست!
🥀چو چیرَه شود بر دِلت بر هوا
🥀هوا بگذَرَد همچو بادِ هوا،
🥀پَشیمانی آرَد بَه فرجام سود
🥀گُلِ آرزو را نشاید پَسود
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀کَسی بَد کند بُردباری کنیم
🥀چو رنج آیَدَش پیش یاری کنیم [۱]
🥀هَمَه کارِ ما داد و بَخشایِشست
🥀ز فرهنگِ گیتی بر آسایِشست [۲]
🥀چو یابَد خِرَدمند نزدِ تو راه
🥀بَمانَد بَه تو تخت و گنج و کلاه [۳]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسهایِ «س، ق، ل۳، پ، لن۲، ب» آمده است.
۲- این بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
۳- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ دانشگاهِ لیدن مورخِ ۸۴۰ق امده است.
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۷۱ ]
پادشاهیِ نوشینرُوان
🥀نَخُستین سَخُن راند بوزَرجمِهر
🥀که اَی شاهِ نیکاخترِ خوبچِهر!
🥀چِه دانی کزو جانِ پاک و خِرَد
🥀شود روشن و کالبَد بَرخَوْرَد؟
🥀چُنین داد پاسخ که دانِش بِهست
🥀که دانندَه بر مِهتران بر مِهست،
🥀بَه دانِش بُوَد مرد را ایمِنی
🥀بَبَندد ز بَد دستِ آهَرْمَنی،
🥀دِگر بُردیاری و بَخشایِشست
🥀که تن را بَدو نام و آرایِشست،
🥀فُروتن -سِدیگر کَس- و دادگر
🥀شکیبا و جویایِ دین و هُنر
🥀بَپُرسید کز نیکوْی سودمند
🥀کدامست مرد از چِه گردد بُلند؟
🥀چُنین داد پاسخ که آن کز نَخُست
🥀بَه نیک و بَد آرامِ هر کَس بَجُست،
🥀بَکوشید تا بر دِلِ هر کَسی
🥀ازو رنج بردن نباشَد بَسی
🥀چُنین داد پاسخ که هر کَس که داد
🥀بَداد از تنِ خود، هَم او بود شاد!
🥀سَخُن را مگردان پَس و پیش هیچ
🥀جُوانمردی و دادْ دادن بَسیچ!
🥀اگر یادگیری چُنین، بیگُمان
🥀گشادَهست بر تو درِ آسمان!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀نکو بَشْنَوْ و بر دِلت نقش کن
🥀مگر زِندَه مانَد دِلت زین سَخُن [۱]
🥀جَهان چون سِپارم تُرا من بَه داد
🥀هَمان دیگری را بَبایَدْت داد [۲]
🥀چُنان دان که هر کَس پُرآزارتر
🥀پُرآزار دِل باشَد و خوارتر [۳]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
[۱ ، ۲]- این بیت در دستنویسِ موزهیِ ملّیِ کراچی مورخِ ۷۵۲ق آمده است.
۳- این بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
🌷کلاس شاهنامه🌷
گفتار دوم:
❇️ زمان (بخش ۱)
🔶 شاهرخ مسکوب
🎧🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
به نام خداوند جان و خرد
گروهها و کانالهای تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:
گروهها:
گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروهها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0
گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷
گروه دانشآموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8
گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk
کانالها:
آیدی تعدادی از کانالها که آرشیو گروه نیز محسوب میشوند:
ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1
ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2
علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi
دانشهای زبانی
🆔@daneshhayezabani
قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei
تست ادبیات
🆔@test_adabiat
فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani
بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat
نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10
کانال دانشآموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat
کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi
کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi
کانال حافظپژوهی
🆔@hafezpajohi
کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz
داستانک
🆔@daastaanak
کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi
کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL
گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat
آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2
به نام خداوند جان و خرد
گروهها و کانالهای تحت پوشش ابرگروه دبیران ادبیات کشور در تلگرام:
گروهها:
گروه دبیران ادبیات متوسطه یک و گروه پشتیبانی گروهها
لینک گروه:
🪷/channel/+CKiV5eREs6FjMjc0
گروه دبیران ادبیات متوسطه دو
لینک گروه:
🪷
گروه دانشآموزی
لینک گروه:
🪷/channel/+3mxWOB2kEENmMTY8
گروه تبادلات
لینک گروه:
🪷/channel/+vKWsBQ-E4HIyMWNk
کانالها:
آیدی تعدادی از کانالها که آرشیو گروه نیز محسوب میشوند:
ادبیات متوسطه اول (هفتم، هشتم، نهم)
🆔@adabiatemotevaseteh1
ادبیات متوسطه دوم (دهم، یازدهم، دوازدهم )
🆔@adabiatemotevaseteh2
علوم و فنون ادبی
🆔 @daneshhayeadabi
دانشهای زبانی
🆔@daneshhayezabani
قلمرو فکری ادبیات
🆔@gherabatemanaei
تست ادبیات
🆔@test_adabiat
فارسی و نگارش فنی
🆔@adabiatefani
بانک نمونه سوال ادبیات
🆔@bankesoaladabiat
نگارش( دهم، یازدهم، دوازدهم)
🆔@negareshe10
کانال دانشآموزی گروه دبیران ادبیات کشوری
🆔@daneshamoziadabiat
کانال صائب و شاعران سبک هندی
🆔@saeb_e_tabrizi
کانال ادبیات حماسی، فردوسی و شاعران سبک خراسانی
🆔@adabiatehemasi
کانال حافظپژوهی
🆔@hafezpajohi
کانال سعدی و شاعران سبک عراقی
🆔@saadieshiraz
داستانک
🆔@daastaanak
کتابخانه ادبی
🆔@ketabkhaneadabi
کانال تبادلات فرهنگیان
@FARHANGIAN_TABADOL
گروه دبیران ادبیات کشور در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/96665629Cc686e94fcc
آرشیو گروه:
https://eitaa.com/joinchat/1999044610Cd968b94933
گروه دبیران ادبیات فارسی کشور در سروش:
https://splus.ir/dabiraneadabiat
آرشیو گروه در سروش:
https://splus.ir/adabiatemotevaseteh2
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش هفتم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
✳️ شـاهنـامـه و آذرآبـادگـان (آذربـایجـان)
🔶 دکتر علیرضا قیامتی
C᭄❁࿇༅═════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش ششم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش پنجم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش چهارم)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#شاهنامه
#گفتار_اندر_فراهم_آوردن_کتاب
۱۰۸. سخن هر چه گویم همه گفتهاند
بر باغ دانش همه رفتهاند
۱۰۹. اگر بر درخت برومند جای
نیابم که از بر شدن نیست پای
۱۱۰. توانم مگر پایگه ساختن
بر شاخ آن سرو سایه فگن
۱۱۱. کسی کو شود زیر نخل بلند
همان سایه زو بازدارد گزند
۱۱۲. کزین نامور نامهٔ شهریار
به گیتی بمانم یکی یادگار
۱۱۳. تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
۱۱۴. ازو هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
۱۱۵. یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
۱۱۶. پراگنده در دست هر موبدی
ازو بهرهیی نزد هر بخردی
۱۱۷. یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
۱۱۸. پژوهندهی روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست
۱۱۹. ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کاین نامه را گِرد کرد
۱۲۰. بپرسیدشان از کَیان جهان
وزان نامداران فرخ مِهان
۱۲۱. که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
۱۲۲. چگونه سرآمد به نیک اختری
بریشان بر آن روز گندآوری
۱۲۳. بگفتند پیشش یکایک مهان
سخنهای شاهان و گشت جهان
۱۲۴. چو بشنید ازیشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افگند بن
۱۲۴. چنین یادگاری شد اندر جهان
برو آفرین از کِهان و مهان
فردوسی
توضیحات
اينك سخنها گفته شد و ديگر گفتنى نماند. ليك من از آنچه گفته شده، با تو سخن خواهم راند. من اگر ياراى بر شدن به درختى برومند را ندارم، پايگه خود، به زير شاخ سرو سايه افكنى مى سازم، چه مگر نه، هر كه به زير نخلى بلند رود، سايه آن نخل، اورا از گزند باز مى دارد. باشد كه به اين نامه نامور شهرياران، من نيز به گيتى، يادگار بمانم. پس تو آنچه گويم دروغ و افسانه مخوان و روش زمانه را پيوسته، به يك سان مدان. چه بسيار از آن را خردمندان، به راه پوشيده و راز دريابند. پس بدان كه از روزگاران باستان، نامه اى برجاى مانده بود پر از داستانهاى گذشتگان، ليك نه به يكجا، كه در دست هر موبدى، پراكنده. تا اين كه پهلوانى خردمند و دهگان نژاد بر آن گشت تا روزگاران گذشته را پژوهش كند. پس موبدان سالخورده را از هر كشورى بيĤورد و ايشان را از شاهان و پهلوانان پرسيدن گرفت. و از اين كه در آغاز، چگونه بر گيتى پادشاهى مى كردند و چگونه روزگار ايشان بسر آمد.
پس موبدان، او را از آنچه مى خواست، آگاهانيدند و او آن گفته ها فراهم آورد و بدين سان بود كه بنياد يك شاهنامه بيفكند و اين يادگار در گيتى بمانْد. آفرين بر او باد.
۱۰۸ تا ۱۱۱. درخت استعاره آشکار از سخن است.
بَرومند به معنی بارآور و شکوفان است.
پای در معنی تاب و توان به کار برده شده است.
از نخل با مجاز خاص و عام درخت خواسته شده است نه خرمابن.
استاد در این ابیات فروتنانه برآن رفته که دیگر زبان آوران هر آنچه گفتنی بوده را گفته و سرودهاند و بار و بر باغ دانش را به یکبارگی روفته و ربودهاند. او نیز در پی آن نیست بر درخت برومند و بلند دانش بر آید، زیرا تاب و توش آن را ندارد. پس بدان خرسند است که در سایهی سرو سخن لختی بیارامد و از گزند روزگار دمی بیاساید.
۱۱۳ و ۱۱۴. اندر خوردن به معنی شایستن و برازیدن و هماهنگ و همساز به کار رفته است. فردوسی به شیوه ای که مایهی شگفتی است و گوه و گویای ژرف اندیشی، شاهنامه را از دید ساختار درونی و زمینههای معنایی به دو گونهی بنیادین و نهادین بخش کرده است. نخست آنچه با خرد سازگاری داری و خرد آن را میپذیرد ( بخشهای تاریخی شاهنامه) و دو دیگر آنچه رمزی است و نمادین ( بخشهای اسطوره ای). فرزانه توس در ابن بیت ها، از سرشت دوگانهی شاهنامه سخن در میان آورده است و هشدار داده است که فریفتهی پوسته و برون و پیکرهی آن که در بخش های رمزی و نمادین باورناپذیر و خرد آشوب مینماید نشویم و بکوشیم تا پیام نهفته در آن را بیابیم و بدر کشیم.
۱۱۷. دهقان، در ایران ساسانی، نوادگان زمیندار بودهاند و وابسته به یکی از لایگان برتر اجتماعی.
۱۲۲. گُندآوری به معنی پهلوان و دلیر است.
منابع:
شاهنامه فردوسی، دفتر یکم. بکوشش جلال خالقی مطلق. ۱۳۶۶
شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، جلد اول، میترا مهرآبادی
نامهی باستان، گزارش شاهنامه فردوسی از میر جلال الدین کزازی. جلد اول.
گردآورنده:
#کیان_مرادی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
🏛گرگها در کمینِ دِه...
🪶امروز صبح در اخبار خواندم که به ادعای برخی رسانههای ترکیه تروریستهای پانکردی پژاک که یکی از شاخههای پکک نیز محسوب میشود نیروهای خود را آماده کرده است تا وقتی اسرائیل به ایران حمله کند، در صورت آماده بودن شرایط در استان آذربایجان غربی وارد عمل شود و عملیات تروریستی انجام دهد و جنگ قومیتی راهاندازی کند تا با این طریق زمینه تجزیه ایران و تشکیل کشور جعلی کردستان را رقم بزند. ماجرای ادعای امارات بر تعلق جزایر سهگانهٔ ایرانی به خودش را هم که شنیدهاید؟ از موضع طالبان در شرق ایران و جفتکپرانیهای الهام علیاف در باکو هم که نیک آگاهید.
🪶وقتی همهٔ اینها را در ذهنم مجسم کردم ناخودآگاه به یاد ماجرای خسروپرویز و پسرش شیرویه افتادم. در شاهنامه آمده وقتی خسروپرویز در حبس پسر نابکارش شیرویه گرفتار است، هنوز دل و جانش مالامال از عشق به ایران است. یکی از اتهامات او این است که چرا بزرگان و دلاوران و پهلوانانِ نخبهٔ ایران را در مرزها مستقر کرده است. خسرو وقتی با این پرسش مواجه میشود به شیرویه میگوید که همین کار برای حفاظت و حراست از مرزهای سرزمینی ایرانشهر درست است و تو هم بعد از من باید همین کار را بکنی. بعد از نیای خود کسریانوشیروان نقل و قولی میکند که هنوز بعد از هزاران سال وقتی به اوضاع و احوال این روزهای ایران مینگرم میبینم چقدر این حرف دقیق، سخته و سنجیده است.
🪶خسرو به شیرویه میگوید: یکی از شاهان هند به انوشیروان نوشته بود که کشور بهشتآسای شما غبطهٔ تمام همسایگان است. او ایران را به باغی خرم تشبیه میکند که همه میخواهند از دیوارهای آن بگذرند و وارد باغ شوند. در بندهشن (ص ۱۴۱) آمده است « هیون و ترک به بس شمار و بس درفش در ایرانشهر بتازند. این ایرانشهر آبادان خوشبوی را ویران کنند».
باری خسرو به شیرویه میگوید آگاه باش:
که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی،
سپرغم یکایک زبن بر کنند
همه شاخ نار و بهی بشکنند
سپاه و سليح است دیوار اوی
به پرچینشبر، نیزهها خار اوی
اگر بفگنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریا چه راغ
نگر تا تو دیوار او نفگنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی
کزان پس بود غارت و تاختن
خروش سواران و کين آختن
زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشه بد منه در میان
اما سالی چند از مرگ خسرو پرویز نمیگذرد که این باغ خرم بهار به ریگستان سرزمینهای حجاز وصل میشود و دل و پشت ایرانیان برای همیشه شکسته میماند.
كركس و كفتار دارد باغِ ما
تا بخواهی، مار دارد باغِ ما
بلبلان، از باغ ما كوچيدهاند
جای بلبل، سار دارد باغِ ما
باغ پهلویی، ببین! گل کرده است
گل ندارد، خار دارد باغِ ما
بر دلش داغِ بهاران مانده است
حسرتِ ديدار دارد باغِ ما
سر درختیهای ما يخ بسته است
سرنوشتی تار دارد باغِ ما
برخلافِ آنچه مردم گفتهاند
باغبان، بسيار دارد باغِ ما
بوي باروت است جای بوی گل
وحشتِ كشتار دارد باغِ ما
در ميانِ دهكده پيچيده است،
ديوِ آدمخوار دارد باغِ ما
باغ، تا باغی شود بارِ دگر
صد هزاران كار دارد باغِ ما
وصفِ باغِ ما، به «كيوان» رفته است
يک جهان اَسرار دارد باغِ ما
بامهر
بهادر قاسمی - انجمن شاهنامهخوانی هما
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
شاهنامه
❇️ داستان فریدون و ضحّاک
(بخش نخست)
🔶 دکتر رشید کاکاوند
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatehemasi
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
اندرزها در شاهنامه ورجاوند
بخشِ [ ۳۶۹ ]
گفتار اندر نامهیِ نوشینرُوان بَنزدیکِ پسرش هُرمَزد
🥀تو بیدار باش و جَهاندار باش
🥀خِرَدمند و راد و بیآزار باش!
🥀بَه دانِش فزای و بَه یزدان گَرای
🥀که اویَست جانِ تُرا رهنمای!
🥀بَپُرسیدم از مردِ نیکوسَخُن
🥀کَسی کو بَه سال و خِرَد بُد کَهُن:
🥀که از ما بَه یزدان که نزدیکتر؟
🥀که را نزدِ او راه باریکتر؟
🥀چُنین داد پاسخ که دانِش گُزین
🥀چو خواهی ز پروردگار آفرین،
🥀که نادان فُزونی ندارد ز خاک
🥀بَه دانِش پَسندیدَه کن جانِ پاک!
🥀بَه دانِش بُوَد شاه زیبایِ تَخت
🥀که دانندَه بادی و پیروزبَخت!
🥀مبادا که باشی تو پَیمانشِکن
🥀که خاکست پَیمانشِکن را کفن!
🥀بَه باداَفْرَهِ بیگُناهان مکوش!
🥀بَه گفتارِ بَدگوی مسپار گوش!
🥀بَه هر کار فرمان مکن جُز بَه داد
🥀که از داد باشَد رُوانِ تو شاد!
🥀زبان را مگردان بَه گِردِ دُروغ
🥀چو خواهی که تَخت از تو گیرد فُروغ!
🥀وُگر زیردستی بُوَد گنجدار
🥀تو او را از آن گنج بیرنج دار،
🥀که چیزِ کَسان دُشْمنِ گنجِ تُست
🥀بَدان گنج شَوْ شاد کز رنجِ تُست!
از برافزودههایِ شاهنامه:
🥀دِلی کو بَه دَرویش بر مهربان
🥀بُوَد داد و بیرنج و سود و زیان [۱]
🥀که باشَد ز من یادگار این سَخُن
🥀گذشتَه بَرو سال و گشتَه کَهُن [۲]
🥀گَهی با غمانیم و گَه شادمان
🥀زمانی تُوانا و گَه ناتُوان [۳]
پینوشت:
سراینده: حکیم فردوسی بزرگ
ویرایش: دکتر جلال خالقی مطلق
گزینش و نگارش: امیر مهدی بُردبار [اسپندیار]
۱- این بیت در دستنویسِ دارالکتبِ قاهره مورخِ ۷۹۶ق آمده است.
۲- این بیت در دستنویسهایِ کتابخانهیِ بریتانیا در لندن مورخِ ۶۷۵ق و کتابخانهیِ طوپقاپوسرای در استانبول مورخِ ۹۰۳ آمده است.
۳- این بیت در دستنویسِ کتابخانهیِ ملّیِ پاریس مورخِ ۸۴۴ق آمده است.