نمیخواستم این عشق را فاش کنم ناگاه بخود امدم دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ... این است که هر چه مینویسم عاشقانه ای برای تو میشود #شهاب_مقربین کافه شعر باافتخار میزبان حضور شما دوستان ادیب میباشد 💚💛💜💜💛💚
ستارگان
پلڪ مےزنند
در آسمانِ بےڪرانت
ماهتاب
طرحِ نقرهفامِ صورتَت را
بَر پیشانےِ شب
آشڪارا مےڪِشد
سراجِ داج تُویے!
وَ خورشید
بہانہاےست تا جہان را
با نورِ زلالِ لبخندت روشن ڪُنَد
آفتابندهے آفتاب تُویے!
من امّا؛
با نَفَسِ سبزِ تُو
قلبم را بہ حرف مےڪِشانم
وَ ڪتابِ ؏شق
باز مےڪُنَم روےِ زانوهاش
وَ آنقدر
از تُو مےنویسم
تا ڪمرگاهِ بےتابِ خُداوَند
با رقصِ بےآرامِ بالْهاے
خاتونْپوشِ نامت
آرام گیرد!
سوگوارِ غیبتِ من!
ڪتایونِ تماشا...!
شریفہے زیبا!
حال ڪہ خُدا
از پیالہهامان لبریز است
وَ سیبْها
تشنہے دندانْهاے وسوسہاَند
در زادروزِ انفجارِ نور
- من وُ دنیا -
چشمْهامان را مےبندیم،
تا تُو را بہتر ببینیم!
#آرش_شاهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر !
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا ! دور و بر مایی چقدر !
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه بدهکار و نه بودیم طلبکار کسی
بختِ آن خوش که نشد باعثِ آزار کسی
گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی
تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی
بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم
بار غم بردم و هرگز نشدم بارِ کسی
به قیامت دل آبیصفتم هست گواه
که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی
راز آرامش و آسایشم این بود که من
دل سپردم به کم خود نه به بسیار کسی
از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود
دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی
به مزارم بنویسید که این خسته جگر
میتوانست و نشد باعث آزار کسی
#احمد_جم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به وسوسهی عشق،
قلم در دستانم شکوفه میدهد
مینویسم... مینویسم...
واژههایم، چون نغمههای دل،
از ژرفای جانم پر میگیرند
و بر برگهای دفترم،
زمزمهی "دوستت دارم" را حک میکنند
نگاهم، آینهی چشمانت،
بارانی از بهار،
که بر خاک تشنهی جانم میبارد
و گلهای رؤیا را در آغوش نسیم میرویاند
لبخندت، طلوعی بیدریغ بر افق صبح،
که شبِ تاریک دلم را
با آوای شیرین امید مینوازد
دستانت، نسیم نرم سحر،
که برگهای خستهی تنم را
با لطافت دوست داشتن زنده میکند
نامت، مهتابی بر موجهای خیال،
که در دل شبهای عاشقانهام میدرخشد
با هر واژه که مینویسم،
گلستانی از عطر یاس در جانم شکوفه میدهد
با عشق تو، پروانگیهای قلبم به رقص درمیآیند
به وسوسهی عشق، قلم در دستانم
مینویسد، مینویسد...
تا ابد، در سرودههایم بمانی...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنویس
با گلواژه هایت
شور و حال سینه ات را
بنویس
از ناز نگاه هر سحر
در سینه ے آیینه ات را
بنویس
وقتے شانه بر مو مے ڪشی
یاد اورے عاشق ترین آدینه ات را
بنویس
از ساغرت یک جرعه آیا
سیراب سازے عاشق دیرینه ات را
بنویس
در خلوت شبهاے تنهایے تو آیا
یاد آورے این شاعر بے ڪینه ات را
بنویس
از عشق و شیداے و از شور آفرینی
از بوسه و لبخند و اشک و شب نشینی
از شانه ے خیس من و باران چشمت
از عشق از شوق غزل ، شور آفرینی
بنویس
بنویس
ب
ن
و
ی
س
#شاهد_سنقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رو به تو سجده میکنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت، مرا به حج نیاز نیست
به هر طرف نظر کنم نمازِ من نماز نیست
مرا به بند میکشی از این رهاترم کنی
زخم نمیزنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه میکنم بلکه تو باورم کنی
قلبِ من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسههای من کنارِ تو سلوک شد
عذاب میکشم ولی عذابِ من گناه نیست
وقتی شکنجهگر تویی شکنجه اشتباه نیست
قلبِ من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسههای من کنار تو سلوک شد
عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجهگر تویی شکنجه اشتباه نیست
#روزبه_بمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه دردی بیشتر از این که دردم را نمیدانی
به چشمم خیره میگردی ولی غم را نمیخوانی
چه باشی یا نباشی من برایت آرزو کردم
چه دردی بیشتر از این که اینها را نمیدانی
برایم روزِ روشن بود میدانستم از اول
که میآید چنین روزی که میگویی نمیمانی
برای من که بعد از تو ندارم شاخهی سبزی
چه فرقی میکند دیگر هوای صاف و بارانی
شبیه موریانه، خاطرت در ذهن میماند
که میپوسد مرا کمکم به آرامی و پنهانی
دل آیینهام حتی اگر کوهی شود آخر
به سنگی، خرد میگردد به یک لحظه بهآسانی
چه میدانی؟ تمام پیکرم چون شمع میسوزد
که امشب در دلم برپاست یک شام غریبانی
#رضا_خادمه_مولوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌈برترین کانالهای علمی و فرهنگی تلگرام 🌈
💚🤍❤️
☯ریکی درمان, پاکسازی چاکرا
@paksazi_chakra936/1389
🌸دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf
🌼معلومات کمیاب طبی و درمانی
@internationalmedicaluseful
🌱کتابهای نایاب علمی و طبی
@FA_TI_MI
🌺بهترین اشعار کمیاب
@seda_tanha
🌱شعر ناب و مشاعره
@sher_moshaer
🌸کافه شعر
@Kafee_sheerr
🌱مولانای جان
@molanay_gan
🌼لینکدونی فرهنگی آموزشی و علمی
@linkdoni_hozavi
🌱بدانید و دریافت کنید .BOOKS
@Audio_Books_24
🌺آهنگهای شکیلا
@shakilamuziik
🌱دوبیتی ستارهها
@Sseta_rehaa
🌸تکست خار دار
@llText_Khar_DaRll
🌱مدیریت زندگی
@LifeManage
🌼آوای باران
@Avayebaraann
🌱ترفندهای روانشناسی
@dideni_afshari
🌺« زیباترین اشعار شاعران »
@aftabmahtabi
🌱خانهی دوست
@khanehy_doost
🌸تیکه هایی از بهترین کتاب ها !
@beautifulminds4
🌱کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
🌼آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🌱"رد پای خدا"_"مسیر سعادت"
@radepaikhoda
🌺موسیقی بغض آزادی
@boghzazadi
🌱بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🌸تنها راه نجات!!!
@shine41
🌱آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🌼فال و اموزش شمیلا
@falkadehshamila
🌱جادوی گیاهان دارویی طب سینوی
@teb_sinawi
🌺کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🌱آموزش علم نجوم و کیهان شناسی
@yortchi_bosjin
🈶انرژی خوانی و شمع تراپی
@vargetarot
💚🤍❤️
1404/4/4
جهت هماهنگی در لیست
👇
@HHo_bb
گاهی اوقات صلاح است که تنها بشوی
چون مقدّر شده تکخالِ ورقها بشوی
گاهی اوقات قرار است که در پیلهی درد
نمنمک شاپرکی زنده و زیبا بشوی
گاهی انگار ضروری ست بگندی در خود
ّتا مبدّل به شرابی خوش و گیرا بشوی
گاهی از حملهی یک گربه قفس میشکند
تا تو پرواز کنی راهی صحرا بشوی
گاهی از خارِ گل سرخ بِرَنجی بد نیست
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی
گاهی از چاه قرار ست به زندان بروی
آخر قصه همآغوش زلیخا بشوی
من فقط دلنگرانم که خدا ناکرده
بهترین دوست تو یک روز یهودا بشوی
#مرتضی_خدمتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر شانهام بارِ گران باشد
اصلا برای دیگران باشد
باشد جهنم! او فقط باشد!
من بیتوقع باشم او منت
من عاشق و او از سر عادت
یا کمتر از کم، او فقط باشد!
من گردن و تقصیر، او باشد
یا استخوان در گلو باشد
دردش به جانم! او فقط باشد!
او بیتفاوت من فقط خواهش
او خواستار جنگ و من سازش
من تا کمر خم! او فقط باشد!
من نذر کردم او فقط باشد
اصلا بمیرم، او فقط باشد
در آخرین دم! او فقط باشد!
#علی_صفری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما جهان کهن را
دیوانهوار درهم خواهیم کوبید
ما اسطورهی نوینی را بر سراسر جهان
طنین افکن خواهیم کرد
ما حصار زمان را زیر پای خود
لگد کوب خواهیم گرد
ما از رنگین کمان
گام موسیقی خواهیم ساخت
گلهای سرخ و رویاها
که به دست شاعران خوار و نژند شدند
در پرتو نوین
خواهند شگفت
برای شادی چشمان مان
چشمان کودکان بزرگ سال
ما گلهای سرخ نوینی برخواهیم ساخت
پایتختهای از گلهای سرخ
با میدانهایی از گلبرگها...
#مایاکوفسکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خود را
به من برسان
بی بهانه بیا
بیهوده داستان سُرایی نکن
من خیالم را مرتب کرده ام
و در خلوتش
برای آمدنت
دو پیمانه شراب ارغوانی موهایت
که در رقص باد دلبری می کند
تدارک دیده ام
شکوفه های لبخندت را
سر میز شاهانه ام گذاشته ام
و چراغ جادوی چشمانت را
در محفلم روشن کرده ام
بی بهانه بیا
که خیالم می خواهد
در سور دو نفره مان
در حجمی از زیبایی های تو
مست گردد و مدهوش تو
شعر بگوید و آواز بخواند
خیالم را دست به سر مکن
بی بهانه بیااااا
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند
تو دگر نادرهی دور زمانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتری
تا که سَرو از شرمِ قَدَت قدِ خود پنهان کند
تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتری
#مـولانـا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو مے روے
و اعصاب ڪوچه بهم مے ریزد !
و من در ابتداے عبورت صف مے ڪشم"
مانند عروسک بے مفصلے ڪه
سرش را از پنجره آویزان ڪرده
و در انتظار آمدنت
خیابان مے شود ...!
همیشه فڪر مے ڪردم
دست هاے تو
چطور دور تنهایے من گره مے خورد؟
و ترک هاے مانده بر بغض هایم را ندید!
ڪه چگونه ڪنار ترس هاے چندساله گے ام
پشتک مے زنم،
تا دلم گرم بماند!
آن دورترها ڪه مے روی
حال دستانت بهتر شود ،
و دیگر
آهنگے زیبا
لبخندے شبیه تر به قلب
به پوست انگشتانت نچسبد*
#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
شاعر شدهام اوج در اوهام بگیرم
هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم
شاعر شدهام صبر کنم باد بیاید
تا یک غزل از روسری ات وام بگیرم
هی جام پس از جام پس از جام بیاری
هی جام پس از جام پس از جام بگیرم
آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد
آرام شوی در دلت آرام بگیرم
سهمم اگر افتادن از این بام بیفتم
سهمم اگر اوج است از این بام بگیرم
سنگی زدم و پنجرهات باز... ببخشید
پیغام فرستادم پیغام بگیرم
شاعر شدم اقرار کنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دست تو سرسام بگیرم
#محمد_حسین_ملکیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دل میکده پیمانه شدن را بلدی
ساقی و ساغر میخانه شدن را بلدی
بلدی عشوه کنی ، ناز کنی ، دل ببری
دل به رقص آری و جانانه شدن را بلدی
لیلی خلوت من باشی و شور غزلم
تکیه گاه دل من ، شانه شدن را بلدی
در شبستان دلم شمع غمت شعله ور است
عشق ورزیدن و پروانه شدن را بلدی
بلدی در سفر عشق تو با من باشی
همسفر با دل دیوانه شدن را بلدی
تو غزال غزلم باشی و در حجله ی عشق
نو عروس دل ویرانه شدن را بلدی
بلدم نغمه سرای قفست باشم اگر
تو هم ای مست غزل ، دانه شدن را بلدی
#شاهد_سنقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جادو ڪن!
مرا باخود ببر
به روزهاے دور
خاطراتے
ڪه در دل
به صافیِ آینه پاک مانده است....
رود خانه ے ڪوچڪِ شهر
ماهے داشت
وپروانه
بر گلهاے ڪنار ِ آب
وصدف
در آغوشِ دریا
وتابستانے داغ
درچاله هاے ڪوچڪِ آب
وماهیهایی
ڪه تلاشِ زنده ماندن را
تجربه مے ڪردند
ومن
سراسیمه مے دویدم
با دلے
نگران ِ مرگِ ماهے ها !
رویاے خیس بود و
ڪودڪی
با صورتِ خاڪے
ظرف ِ آبش را لبخند مے زد
و چشمانش
تشنه ے نگاه ڪردن بود.....
#سودابه_احمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عجب با طرز لبخندش گرفت از من قرارم را
به یک لبخند بخشیدم همه دار و ندارم را
چه بودم مفرقی کهنه ته انباریِ خانه
ولی امروز میسنجند با عشقش عیارم را
چهل سال است مشغولم میان برف و بارانها
که در چشم یکی پیدا کنم فصل بهارم را
چهل سال است تنهایی مچاله کرده قلبم را
صداهای هزاران شبپره پر کرده غارم را
چهل سال است محکومم درون واگن دنیا
به روی ریل خوشبختی نمیبینم قطارم را
چهل سال است میخواهم، چهل سال است میجنگم
چهل سال است میبافم طناب تنگ دارم را
چه از این بیشتر میخواستم، لطفاً تفنگم را
و اسب سرکشی تا پس بگیرم اعتبارم را
اگر لب وا کند از لب بگوید: «دوستم دارد»
به آتش میکشم یکشب همه ایل و تبارم را
نمیخواهم بجز با او لباس تنگ بودن را
که با دستان خود آماده هستم سنگسارم را
#پژمان_صفری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وضع ما، در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مُردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا، چه فرقی می کند؟
یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند
هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه ی من با خیابان ها چه فرقی می کند...
مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟
فرصت امروز هم با وعده ی فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند
#فاضل_نظری
📕 آن_ها
📜 آن_جا_و_این_جا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
/channel/addlist/-kPleR2C0ig4NTU0
چند ساعت دیگه حذف میشه اگر اخبار جنگ براتون مهمه سریع عضو بشید ✅✅
ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن،
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما
در تلاطم عاشقی
بوسه های از دهان افتاده ایم
که هیچ معشوقی
آرزوی چیدن مان را
در دل نداشت
ما
در پستی و بلندی روزگار
چشم های به اشک نشسته ایم
که هیچ نگاری
با دستِ لبخندش
رخسارمان را
پاک نکرد
ما
آمده ایم که
در تنهایی خود
غصه و اندوه
و دلمردگی و دلتنگی را
به تنهایی
زندگی کنیم
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
بار سنگین، ماه پنهان، اسب لاغر نابلد!
ره خطا بود و علامت گنگ و رهبر نابلد!
ما توکل کرده بودیم این ولی کافی نبود
نیل، تَر بود و عصا خشک و پیمبر نابلد!
از چه میخواهی بدانی؟ هیچیک از ما نماند
دشمن از هر سو نمایان، ما و لشکر نابلد!
از سرم پرسی؟ جز این در خاطرم چیزی نماند
تیغ چرخان بود و گردن نازک و سر نابلد!
مشتهامان را گره کردیم اما ای دریغ
مشتی از ما سستپیمان، مشت دیگر نابلد!
گاه غافل سر بریدیم از برادرهای خویش
دید اندک بود و شب تاریک و خنجر نابلد!
نامهها بستیم بر پاشان دریغ از یک جواب
باز و شاهین تیزچنگال و کبوتر نابلد!
کشتی ما واژگون شد تا نخستین موج دید
ناخدای ما دروغین بود و لنگر نابلد
#حسین_جنتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر
پس هر چه را که عشق به من داده پس بگیر
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀