dejnepesht4000 | Unsorted

Telegram-канал dejnepesht4000 - دژنپشت

2128

دژنپشت، کتاب‌خانه کهن سرزمین پارس به روزگار پارت‌ها دهلیز نوشته‌های تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی نشانی در اینستاگرام: mahmudfazelibirjandi

Subscribe to a channel

دژنپشت

.
.

به یاد #دکتر_رضا_رییس_طوسی

۱۵ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


خبر رسید که دکتر رییس طوسی درگذشته.
دکتر رییس طوسی را از سرآغاز دهه ۱۳۶۰ شناختم. چند درس با او داشتم در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران. و به سرشت کنجکاوم چون درس تمام می‌شد رهایش نمی‌کردم. همراهش تا دفترش می‌رفتم و ساعتی به پرس‌وجو می‌گذراندم. وقتم خوش می‌شد که یکی استاد روی ترش نمی‌کند از کنجکاوی بی‌پایان من دانش‌آموز.
کتاب نفت و بحران انرژی او را خوانده بودم، در باره بحران‌های سیاسی آن دوره و پیوند آن با نفت.
بعدها هم گاه می‌دیدمش. در انجمنی یا در دفتری از دوستان.‌
آگاهی خوبی داشت یا بگویم تسلطی داشت بر تاریخ قاجاران تا به جنبش مشروطیت. زیر و زبرهای آن دوره را خوب وارسیده بود و می‌شناخت.
آخرین کتابی که منتشر کرد، زوال نظام اجتماعی و فروپاشی قاجار، عنوانش نگاه روشن و بیدار او را بازمی‌تاباند.
دریغ که دکتر رییس طوسی را از دست دادیم. بی او، دنیای تاریخی ما دست‌تنگ‌تر خواهد شد از همین که هست.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
.
کاخ‌های کی‌کاووس
سرای جاودانگی، و آرمانشهر ایرانی


۱۴ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


در اوستا، شاهنامه، و هم در شماری از دیگر منابع کهن آمده است كه کیكاووس، پادشاه کیانی ایران، هفت کاخ در دل البرزكوه بساخت. يكی از زر، دو از سيم، دو از آبگينه و دو از سنگ خارا.

گزارش فردوسی:
يكــی خانــه كــرد انــدر البــرز كــوه
كـه ديـو انـدران رنج‌هـا شـد سـتوه
بفرمــود كــز ســنگ خــاره كننــد
دو خانــه بــرو هــر يكــی ده كمنــد
بياراســت آخــر بــه سنـــگ انــدرون
ز پـــولاد مـــيخ و ز خـــارا ســـتون
ببســـتند اســـبان جنگـــی بـــدوی
هـم اشـتر عمـاری‌كـش و راهجـوی
دو خانــه دگــر ز آبگينــه بســاخت
زبرجــد بــه هرجــايش اندرنشــاخت
چنان ساخت جـای خـرام وخـورش
كــه تــن يابــد از خــوردنی پــرورش
دو خانـــه ز بهـــر ســـليح نبـــرد
بفرمـــود كـــز نقـــره خـــام كـــرد
يكــی كــاخ زريــن ز بهــر نشست
بــرآورد و بــالاش داده دو شســت
نبـــودی تمـــوز ايـــچ پيـــدا ز دی
هــوا عنبــرين بــود و بــارانش مــی.

در آن کاخ‌ها تموز و دی از یکدیگر بازشناخته نمی شد. گرسنگی، پیری، بیماری، سرما و گرما را بدان راه نبود. همواره بهار بود و بوی خوش می‌آمد و هر کس بدان اندر می‌شد، جوانی می‌شد پانزده ساله، و جوان می‌ماند.
جای برآسودن از غم گران نیستی بود.

این یعنی که کلید جوانی و جاودانگی در دست پادشاه ایران بوده، و هست.

کاخ‌های کی‌کاووس، فراز البرزکوه بنیاد نهاده شده که نزدیک‌ترین جاهاست به آسمان. و آسمان جایگاه پاکی و پاکیزگی است.
آنچه در باره این کاخ‌ها آمده، گزارشی است از ویژگی‌های آرمانشهر ایرانی.
سزد که اهل حکمت ایرانشهری آن همه را بازخوانند و در آن باریک بنگرند.



/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
ستایش دارایی و دنیا

۱۲ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

آرایش مردم اندر مال دنیا دان و قدر هر کس به اندازه مال آن کس دان. و به مال گرد کردن از حلال جهد کن. اما بر تن خویش از بهر مال مخاطره و خواری و رنج مدار که مال را آن قدر و خطر نباشد. و از نیکوداشتن مال غافل مباش. و آبادانی خاک را صلاح دان. و تا توانایی داری از فراز آوردن و اندوختن مال غافل مباش.

- خردنامه. ص ۳۷.
متنی از سده ششم.
به کوشش منصور ثروت.
یا مقدمه استاد مجتبی مینوی.
امیرکبیر. ۱۳۶۷.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
بریده کتاب:
آرمان پادشاه دادگر

۹ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

آرمان ايرانی پادشاه دادگر، از سرودهای اوستا سرچشمه می‌گيرد كه در آن، نخستين انسان­‌ها، برای سامان دادن به امور جهان، از خدايان مدد می‌جويند. آنان چون ايرانی‌اند و سودایی جز متمدن ساختن بشر و آباد کردن دنيا در سر ندارند، به درک اين منزلت والا نایل می­‌شوند و صاحب فر ايزدی می‌گردند.
نام­‌آورترين پادشاهان در روزگاران نخستين، يَمَه (جمشيد در فارسی نو) است. در زمان پادشاهی او، انسان عظيم­‌ترين پیشرفت­‌ها را می‌کند، مردم ايران از رنج­‌ها و سختی‌های زندگی رهایی می‌یابند، و مرگ به سراغ كسی نمی‌رود.
اما از سوی ديگر انيرانيان، چون هوای نابود كردن انسان (نيتی مشخصا اهريمنی) در سر دارند، پادشاهی دنيا به آنان عطا نمی‌شود و هر کاری بکنند باز هم به فرّ ايزدی دسترسی نمی‌یابند. پادشاهان ايران و آرزوها و اميال آنان، جملگی در ضديت با اژي­دهاك (ضحاك در فارسی نو) قرار دارند كه اگر حكمرانی بر دنيا را از خدايان می‌خواهد باری، فقط برای آن است تا بشر را از صفحه روزگار براندازد؛ و اين چیزی جز نقش زدن بر آب نیست. (این آرزویش برآورده نمی‌شود).

برگرفته از:
شاهنامه و پژوهش‌های تازه
نویسندگان:
اولگ گرابار، ماریانا شرو سیمپسون، غزال دبیری، گالینا لاسیکوا و مریم نعمت طاووسی
مترجم: محمود فاضلی بیرجندی
نشر پایان
چاپ دوم

تلفن تماس برای تهیه کتاب: 09194947688
کتاب در سایت طاقچه هم عرضه شده است.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
کِیان و کیان!
از زبان نظامی


۹ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


رفتند کِیان و کِی‌پرستان۱
ماندند جهان به زیردستان
این قوم کیان و آن کیانند۲؟
بر جای کِیان۳، نگر کیانند۴!

نظامی گنجوی. لیلی و مجنون. ص ۱۶۱.

۱. کِی و کِی پرستان: پادشاهان و دوستداران پادشاهان.
۲. کیان: چه کسان.
۳. کِیان: پادشاهان.
۴. کیان: چه کسان.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
از سوزوکی تا ساعدی
در نوشتار زیر:

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
سالروز شهادت زرتشت پیامبر
 
۵ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
 
زرتشت تنها پیامبر ایرانی است.
این نوشتار بهر گرامی‌داشت او در سالروز شهادتش آورده می­‌شود که پنجم دی بود، به ۳۷۶۳ سال پیش از امروز:
 
زرتشت پسر پوروشسپ، نسب به اورمزد می­‌رساند. مادرش دوغدو، نسب به گیومرث می‌رساند، نخستین شهریار جهان و انسان نخستین، پدر آدمیان جهان در اندیشه ایرانی.
 
سپیده‌دم ششم فروردین در روستای راگ خراسان از مادر بزاد. برخی هم گفته‌اند اندر آتروپاتکان بزاد، آذربایگان امروز ایران.
پدرش او را زرتشت نامید.
 
او ببالید. از ۳۰ تا ۴۰ سالگی هفت بار با اورمَزد دیدار کرد. بر فراز کوه اُشیدر بود که نخستین بار پیام آسمانی بدو آمد. پس از آن به بلخ، به دربار گشتاسپ، شاهنشاه ایران، شد و او را به دین بخواند. گشتاسپ بپذیرفت و به زرتشت گروید. آیین او از دربار پادشاه ایران برخاست و پراکنده شد. بدین روی آیینی است که پا بر مدنیت، دارایی و بزرگی دارد، و چیزی از خوی وحشیان و دوری از راه آدمی در آن نیست.
 
نخستین کس که بدو گروید میدیوماه بود، پسر عموی او. پس هوتوس، زن گشتاسپ‌شاه، بدو بگروید.
 
آگاهی به ارجاسپ، پادشاه توران رسید که گشتاسپ دین دیگر پذیرفته، و او بر جای و جاه خویش بیمناک شد. پس با سپاهیانش به ایران تاخت. جنگی درگرفت که گزارشی از آن در کتاب یادگار زریران بمانده. تورانیان در آن جنگ بشکستند. زان پس شاهزاده اسفندیار، به گرد جهان بگشت و دین را اندر دنیا بگسترد.
 
آموزه بنیادین آیین زرتشت سه پایه است:
گفتار نیک، کردار نیک، و پندار نیک.
به این سه پایه «سه نیک» گفته‌اند. گمان می‌رود که تثلیث مسیحیان از این بنیاد برگرفته شده باشد. کتاب او «اوستا» نام دارد.
 
پیروان زرتشت را، به نیرنگ، آتش‌پرستان خوانده‌اند. این سخن به نزد عامه، دستمایه تازش بر زرتشتیان شده. این سخن بی پایه را خصوصا در فرمانروایی صفویان و قاجاران در میان مردم پراگندند و ایرانیان بی‌شماری را بدین نام بکشتند. تا چنان شد که زرتشتیان ترک زادبوم خویش گفتند و به هندوستان شدند.

بیشتری از زرتشتیان تا آن سده‌ها در خاور ایران بودوباش داشتند. خاور ایران، از شمال تا میانه‌اش که قاینات و بیرجند باشد، هم تا زمان قجران زرتشتی‌نشین بود. داستان ستم بر زرتشتیان و خونریری قجران در خاور ایران داستانی است پر آب چشم!
 
زرتشت ۷۷ سال بزیست تا در تازش دوم ارجاسپ تورانی به ایران، در زمان نیایش در شهر بلخ بر دست یکی تورانی به نام «برادریش» شهید شد. نام کشنده زرتشت را «توربراتور» هم گفته‌اند. روز پنجم ماه دی بود، به ۳۷۶۳ سال پیش.
 
آیین او از پس شهادتش در ایران بزرگ بپراکند. به روزگار ساسانیان آیین حکومت شد.
پس از ساسانیان، نماد و نشان ایرانی‌گری ماند. و هست.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

معرفی کتاب

سخنوران نابینا

دوم دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


کتابی است در ۴۹۸ برگ، نوشته علی اکبر مشیر سلیمی که موسسه مطبوعاتی فریدون علمی سال ۱۳۴۴ در تهران چاپ و پخش کرده. زندگی‌نامه‌هایی است از ۴۳ تن از شاعران ایران و دیگر کشورها که همه نابینا بوده‌اند.

سخن را از شرح زندگانی هومر، سخنسرای باستانی یونانی آغازیده و به گزارش زندگی زنده‌یاد خزائلی به انجام رسانده.

از سخنسرایان نابینای ایرانی از رودکی و وصال و شوریده شیرازی یاد کرده و چندین نام ناآشنای دیگر. ابوالعلای معری را هم آورده، از تازیان. از یک شاعر خوش‌سخن همشهری من هم گزارشی دارد. او بدیع نوربخش، نامبردار به سری، بود که در قاین زاده شد و در تهران درگذشت. خاکش در ظهیرالدوله.

در این سرزمین ایران در دوره کوتاه میان درگرفتن جنبش مشروطیت تا به سال ۱۳۵۷ کمتر موضوعی ممکن است در علوم و فنون و ادب و هنر و اندیشه یافت که به آن پرداخته نشده و آثاری به دست داده نشده باشد.

این کتاب سخنوران نابینا در جای خودش کتابی است شگرف. شصت سال پیش از این، نوشتن و تحقیق در این مملکت چندان پررونق بوده که چنین موضوعی دور از ذهن هم از نظرها دور نمانده و کتابی مفصل در باره آن پرداخته‌اند.

دانیم که در همان دوره که گفته شد، کتاب‌های زیادی در زندگی و احوال سخنسرایان ایرانی از روزگار باستان تاکنون، در ایران و در هندوستان، نوشته شده بود. هر یک در چند مجلد. اما این که کتابی در زندگانی نابینایانی پرداخته شود که سخنسرا بوده‌اند جای ستایش دارد و هم جای دریغ. دریغی بر این که چرا چندین مایه کار و کوشش فکری در این مملکت بدان جا نرسید که باید؟ و چرا ما امروز در میانه مملکت‌های سرآمد دنیا نیستیم؟

سخنوران نابینا کتابی است در حدود زمانه خودش، پژوهشی روشمند نیست. اما همین که یکی پیدا شده تا در زندگانی نابینایان هم بنگرد و گزارش احوال ایشان را گرد آورد جای ستایش دارد.
به‌علاوه، باید با ستایش از زمانه‌ای یاد کرد که در آن نابینا هم جایی و جاهی داشت. به یاد داریم که همان آقای خزائلی که نامش در میان سخنوران نابینا آمده چندان دست و بالی گشوده یافت که آموزشگاهی ویژه نابینایان باز کرد. 

نویسنده کتاب در معرفی دیگر آثارش ۱۲ عنوان را نام برده که چاپ شده و ۱۵ عنوان که چاپ نشده و آماده چاپ داشته. نشانی دیگر از زمانه رونق کتاب و قلم.

سخنوران نابینا کتابی است شصت ساله که نو و تازه مانده و هنوز در دست آدم نفس می‌کشد. چونان شمار نابینایانی که نامشان را آورده، تا بمانند و از یادها نروند.

پی‌نوشت: کتاب باری دیگر چاپ شده، با سرنام "شاعران کور". سرنامی، تهی از فهم و بزرگی نویسنده‌اش، و چشم بر فروش و بازار!


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
آیین خاکسپاری زرتشتیان


یکم دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


زرتشتیان باشندگان کهن ایران هستند.
آشنایی با هر گوشه آیین زرتشتی، ما را با پیکربندی کهن فرهنگ ایرانی آشنا می‌کند.
این فیلم از آیین خاکسپاری این هم‌میهنان است، چنان که امروز برگزار می‌شود. این آیین هم از روزگار قدیم تاکنون دیگرگونگی‌هایی به خود دیده.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

بدن نامحرم

۲۹ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی



تا سخن‌ها از حجاب و نبرد با بی‌حجابی در میان است جا دارد خبری از زمین‌لرزه در ایران در سده پیشین آورده شود. وجود زن و حجابش در نزد برخی کسان در میهن ما با خرافه درآمیخته و مایه گرفتاری شده است:



اسفندماه سال ۱۲۸۰ زمین لرزه بزرگی در قوچان رخ داد. گرمابه‌ای ویران شد که عده زیادی زنان در آن بودند و همه زیر آوار ماندند.
صدای ناله و ضجه زنان تا مدتی پس از زلزله از زیر آوارها می‌آمد و کسی به درماندگی و بدبختی آن زنان ترحم نمی‌کرد. علت را چنین نوشته‌اند که یک نفر بی‌دین بی انصاف، مردم را از شکافتن خرابه‌ها و بیرون آوردن آن نفوس محترمه منع کرده بود و گفته بود که چون این امر باعث می‌شود نظر بر بدن نامحرمان افتد، حرام است.

ـ روزنامه ادب. سال ۲. شماره ۱۳. نقل از اخبار خراسان در مطبوعات دوره قاجار. ج ۲. ص ۴۹۰.



#زمین‌لرزه   #خرافه   #خرافات   #زن
#قوچان
#خراسان
#ایران


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

/channel/atorabanorg

Читать полностью…

دژنپشت

.
معرفی دوباره
تاریخنامه جان مالالاس

در زیر:

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
مورچه

۲۵ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


یکی از گذرگاه‌های باریک روزگار باستان ایران آنجاست که سلم و تور با سپاهیانی بی‌شمار بر ایرج، برادر کوچک خود تاختند و او را بکشتند.

زمانی دراز برآمد تا فردوسی در سرایش آن رخداد شگرف، اندیشه‌ای را به میان آورد، شگرف.
او از زبان شاه‌زاده ایرج چنین سرود:
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین، خوش است.

فردوسی در شاهنامه که گزارش جنگ‌ها و دگرگونگی‌هاست چنین چیزهای ریز هم دیده و بارها از احوال و آثار مورچه سخن رانده.

شاید فردوسی نامدارتر سخنان را در باره مور گفته باشد. اما پس از او هم بسی سخن‌ها از مور گفتند.

سعدی همین سخن نازک فردوسی را با درودی به او و تربت پاکش در شعر خویش به کار بست.
هم سعدی داستانی از شبلی،  یکی از عارفان نامدار، را به نظم درآورد که از دلرحمی بر جداشدن موری از ماوایش شبی را نخوابید تا فردا مور را به شهری بازبرد که از آنجا در انبان گندمش بیاورده بود.

پس از آن هم سخن‌سرایان فارسی‌گو در این موجود، باریک نگریسته‌اند. از نکته‌هایی چون خط حرکت مورچه، قناعت، و کوشش پیوسته او برای تامین آینده سخن‌ آورده‌اند. او به نزد ایرانیان نمادی بود که همواره آموختنی داشت، و دستمایه هشدارها بود.

به روزگار ما هم ملک‌الشعرا، محمدتقی بهار، بر سر آیین کهن ماند و از درد ویران‌شدن خانه مور، سرود و هشدار داد:

گر شد از جور شما خانهٔ موری ویران
خانهٔ خویش محالست که آباد کنید.

صاحب‌نظران ایرانی پیوسته همچنین به مور نگریسته بودند. تا در زمانه کنونی نیما یوشیج، به قیاسی گفت که انگار  آب در خوابگه مورچگان ریخته!

به روزگاری که فکرهای بی‌پایه وارداتی را در میان ما گستردند، سخنسرای ایرانی هم سرمست از آن که اوزان سخن پارسی را بر هم زده، از راه و آیین دیرین سر تافت، و از خراب کردن خانه مور سخن گفت.

حرمت مور شکست.
راه و آیین کهن وازده شد.
به رویه دیگری از تاریخ درآمدیم.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
نمایشگاه نگاره‌های
استاد تیمورپور و استاد صلاحی.
در نوشتار زیر:

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
‏ریختن چوب در آتش.
آتشکده ورهرام یزد.


گزارش آتش را در زیر بخوانید.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

به فرخی زادروز سیما بینا
شهبانوی بانگ‌های ایرانی



۱۴ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


چشارک‌بانگ، آن بود که چون پرهیزگار نالان را کار فرمایند، چنین نالان شود.

وین‌بانگ، آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا برخوانند؛ با بربط و تنبور، چنگ و سازهای زهی.

سنگ‌بانگ، آواز آن سنگ است که بدان دانه برای پرهیزگاران آرد کنند.

آب‌بانگ، آواز آن آب است که فراز تازد، یا از ابر فرود آید.

گیاه‌بانگ، آن بانگ است که چون بُن درخت را زنند، برآید.

زمین‌بانگ، آن آواز است که چون چیزی بر زمین فروکوبند، یا خانه بر او ویران کنند، یا سنگ از کوه بکنند، برآید.

- بندهش. در باره چگونگی بانگ‌ها. ص ۹۳.



بزرگ باد هفتادونهمین زادروز سیما بینا،
شهبانوی بانگ‌های ایرانی
.

۱۴ دی ۱۳۲۳. خوسف. بیرجند.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
حاج حسین ابراهیمی

۱۳ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


گاه آدم درمی‌ماند که از تازه گذشته‌ای بنویسد، یا ننویسد. از وقتی خبر درگذشت حاج حسین ابراهیمی رسید به همین حال دچار شدم. اما دودلی را کنار گذاشتم تا برای ثبت در تاریخ محلی چند کلمه به یاد او بنویسم.

آقای ابراهیمی زاده سال ۱۳۲۴ بود، در آبادی کوچک حسن‌آباد از توابع خُنگ بیرجند. درس طلبگی خوانده بود و جامه آخوندی بر تن کرده بود.
نامش در بیرجند در ماه نخست پس از رخدادهای بهمن ۱۳۵۷ بر سر زبان‌ها افتاد. از دفتر رهبر وقت مامور شده بود. آمدنش همزمان شد با تخلیه کاخ‌های امیران قاینات و مصادره زمین‌ها و دارایی‌های هنگفت آن بزرگان.
کاخ‌ها را روفتند و بردند. زمین‌های حاصلخیز کشاورزی را مصادره کردند. زمین‌های موقوفه را هم گرفتند و دانسته نشد که درآمد بی‌حساب آن به کجا می‌رود.
ابراهیمی ماند و بدنامی تخلیه کاخ‌ها و انتقال ثروت‌ها. اما سندی به دست نیامد که او در تخلیه ثروت‌ها دستی داشته. ثروت‌ها را شماری از هم‌شهریان، که نامشان را دارم، گرد کردند و زیر نظر آقای و. ط. به مشهد فرستادند و دیگر کس ندانست در آنجا چه شده است!
ابراهیمی دیری نماند و در اختلاف‌های گسترده آن برهه از بیرجند رفت.
یکی از بزرگان شهر در بدرقه‌اش در فرودگاه قاب عکسی به یادگار بدو داده بود. همان قاب عکس را هم دستمایه کرده و بر او بسته بودند که سینی طلایی از اموال علم را برداشته و با خود برده است.
پس از آن یک دوره نماینده بیرجند در مجلس شد و پس، سال‌هایی نماینده رهبری در امور افغانستان بود.
بدگویی‌ها همراهش ماند. خودش هم زبان باز نکرد تا آن بدگویی‌ها را پاسخ گوید. چندانی اهل نشست و برخاست با همشهری‌ها هم نبود.

سال ۱۴۰۰ بر آن شدم تا بدانم راستی در شهر ما چه افتاده است. به میانجی یکی از دوستان شفیقش، در تهران به دیدارش شدم. دم و دستگاهی مفصل داشت. بیمار بود و دشوار سخن می‌گفت.
پرسش‌هایی کردم. همه را با بردباری پاسخ داد. متن آن را دارم تا زمانی دیگر منتشر کنم.

حاج حسین ابراهیمی دیگر نیست. من در برابر تاریخ و در برابر مردم ایران و مردم بیرجند شهادت می‌دهم که آنچه بر او بسته بودند ناراست بود. او دزد نبود و دست به دارایی‌های خاندان علم نیالوده بود. شاید آن همه سخنان را کسانی بر او بسته بودند که خود دست‌های آلوده داشتند و بر آن بودند تا نگاه‌ها را از خود به سوی دیگری برگردانند.
شاید هم چیزهایی دیگر در بازی‌های چرخ شعبده‌باز روزگار بوده که هنوز نمی‌دانیم.

در دلم می‌آید که حاج حسین ابراهیمی از دست زمانه دق کرد. او شاید که پیشنماز خوش‌قلب حسن‌آباد خنگ می‌بود، و می‌ماند. پس از نماز شام در مسجد حسن‌آباد کلامی چند به موعظه می‌خواند. مردمی به گردش می‌آمدند و مهربانی و راستی می‌آموختند.
او به درون گردونه پرجاذبه سیاستگری افتاده بود و روزی که نتوانست در اندرونش بماند بیماری‌ها یک به یک بر وجودش تازش آورد.
کاش امر پیچیده و دشوار سیاست و حکومت در این مملکت، توده‌ای نمی‌شد ... .
مردی دانا و آزموده در سیاست را به یاد می‌آورم که گفته بود: آقاجان؛ این سیاست پدر همه ما را درآورده!


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
شُستَک‌جامه

۱۱ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

دلبستگی ایرانیان به آتش زان روی است که این عنصر ارجمند پاک، نمود یزدان است. در اسلام هم خدای را نور آسمان‌ها و زمین خوانند. آتش، در اندیشه باستان ایرانی، جز روشنایی، مایه پاکیزگی است.
در متنی کهن آمده است:

از یاری آتش آذربرزین است که کشاورزان در کار کشاورزی داناتر و کوشاترند، و شُستَک‌جامه‌تر.

یعنی که جامه ایشان پاکیزه‌تر است!

ـ دانشنامه مزدیسنا.
نقل از گزارش پهلوی. بند ۶.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

بریده کتاب:
شاهنامه و پژوهش‌های تازه
ترجمه: محمود فاضلی بیرجندی

در نوشتار زیر

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

از سوزوکی تا ساعدی
درنگی بر احوال ما

۸ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

دلگزاست و دلگیر می‌کندت وقتی بشنوی آقای اوسامو سوزوکی درگذشته است و خبر درگذشتش در دنیا پیچیده. او مدیر کارخانه خودروسازی سوزوکی ژاپن بود.
دل را می‌گیرد و می‌گزد که می‌دانی مردانی همچند او داشتیم که مایه آبروی ملی ما بودند. مال و داشته ایشان را به نیرنگ‌های نیرنگ‌بازانی ستانده شد که خود را زیر شال و عبا پنهان کرده بودند و صاحب شال و عبا از آن نیرنگ‌بازان و بازی‌ها که در سر داشتند خبر هم نداشت.
نگارنده از سرگذشت آقای سوزوکی خبر ندارد. او باید صنعت خودروسازی ژاپن را سر پا می‌کرد، که کرد. با کارش برای مملکتش خوشنامی و بلندآوازگی آورد و سیل پول را به سوی اندرون سرزمینش سرازیر کرد.
یاد باد نام آن مردان سازنده ایرانی که هر یک به راهی از مدار کار بیرون رانده شدند. یکی را با پشتیبانی غلامحسین ساعدی، آن پزشک روشنفکر داستان‌نویس کشتند، یکی که صنعت خودروسازی ما را سر پا کرده بود از میهنش راندند و مال و داشته‌اش را به تاوان بستاندند، آن مرد را که شیرینی‌سازی نام‌آور شد، براندند و سرایش و داشته‌هایش را به تاوان بستاندند و شگفتا که سرایش را نشیم مرد بزرگی نامدار کردند!
و ... .
و امروز ناله و شیون برخاسته که یکی بر گور آن غلامحسین ساعدی، که از کشتن فاتح یزدی، سرمایه‌دار کارآفرین، پشتیبانی کرده بود بی‌حرمتی کرده. آن کس اگر از خود همین جماعت نباشد، باری بی‌تعارف باید گفت واکنشی کرده به یکی از آن خیل خودروشنفکرپنداری که مملکتی را گویی به سحر و افسون بربستند.
بی‌ادبی، ناسزاوار است؛ ویژه بر ایرانی. اما توان انگاشت جوانی که راهی به هیچ آینده‌ای ندارد به کین‌توزی از عاملان سیه‌روزگاری خویش برآید.
اوسامو سوزوکی خودروسازی ژاپن را به بلندایی در دنیا رساند تا چنان که یکی ناآشنا با این صنعت که همین نگارنده باشد هم بیش از پنج دهه است نام او را شنیده و می‌شناسد.
عیبی نداشت که فرزندان ما نام محمدصادق فاتح یزدی و برادران خیامی و خلیل ارجمند و خسروشاهی و رحیم ایروانی و برادران رضایی و محمدتقی برخوردار و اصغر قندچی و عمیدحضور و ... را هم می‌شناختند و باور می‌آوردند که در سرزمین ما هم کارها شده، کارستان.
اوسامو سوزوکی به مشکل تفتیش اعتقادات برنخورده و بر هر آیینی بوده، کار کرده است. همان کار که زیربنای آیین برخی اهل تجدد است، اما دیدیم که تا بر کرانی از قدرت دست یافتند دماری از روزگار کار و کارگر و کارفرما درآوردند که امروز  هر کس از کنار سوله‌های بزرگ و واگذاشته کارخانه‌های ارج و آزمایش و ایران ناسیونال و ... رد شود جز دریغ و درد در دلش ننشیند.
دیدن این ما که ماییم دلگزاست و دلگیرت می‌کند.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
تمامیت ارضی ایران

۶ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


شگفتا، شگفتا از احوال و کار این سرزمین که هر گاه تیشه‌ها بر ریشه‌اش خورده به دست یکی از زادگان همین سرزمین بوده.
سلطان‌های قجر از کران گرگان‌رود برآمدند. از بیرون نیامده بودند. به روزگار آنان تمامیت ارضی میهن گرامی بازیچه شد. تا پیش از فرمانروایی آن طایفه، نگهبانی ایران مایه نازش و سربلندی بود. قجران از این باره چیزی نمی‌دانستند و خاک و دارایی‌های این سرزمین را به هر بیگانه وامی‌گذاردند تا پول بستانند. نوه‌ای از همان خاندان ایران‌سوز، سی سال پس از برافتادن آنان، آهنگ بازگرداندن حاکمیت به خاندانش کرد. بخت ایران و ایرانی بلند بود و آن پیرسال، زمان نیافت تا برگ‌هایی بیشتر بر کارنامه حجیم میهن‌فروشی خاندانش بیفزاید.
پرونده تباه و سیاه واگذاردن خاک میهن، یک سده خاک می‌خورد. اما به روزگار کنونی کسانی این پرونده را به روی میزها بازآوردند. آنان هم شناسنامه ایرانی داشتند.
یاد داریم آن روزی که وزیر داخله در مجلس خودشان استیضاح شد. او در دفاع از خویش به آنان که استیضاحش کرده بودند آشکارا گفت که اگر کوتاه نیایند، به آگاهی همگان خواهد رساند که حزب استیضاحگر بر آن شده‌اند تا ایران را تجزیه کنند. او با این تهدید از استیضاح برَست و وزیر ماند. اما گویا آن حزب همچنان دست از آهنگِ بدآهنگ خویش نکشیده‌اند.
از ناسزایان جز این چه شاید؟
فردوسی فرمود:
سر ناسزایان برافراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر مایه خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است.
کاش در این مملکت آن اندازه که بر سر دیانت کسان سخت می‌گیرند بر سر میهن‌دوستی هم اندکی سخت می‌گرفتند تا هر ناسزایی بر کرسی‌های حکمرانی ننشیند.
ناسزا، یکی است همانند قجران، و به وعده پولی یا برگه اقامتی در سرزمینی دیگر، یا از ترسی، میهن را به بیگانه می‌سپارد. شرم هم نمی‌کند و در مثل، واگذاری قدرت به استانداران را دستاویز اجزای نیات بیگانه وامی‌نماید.
من تاریخ می‌خوانم و از تاریخ می‌نویسم. رد و نفی هر سخن یا کردار ضدمیهنی، سخن از تاریخ ایران است و همسو با آن.
مردی که درس فنی یا ... خوانده را با سیاست چه؟ او را شاید که با سر همان کاری شود که به رشته‌اش پیوند دارد؛ و کار حکمرانی را به اهلش واگذارد. بداند که تمامیت ارضی میهن جای سخن ندارد، و نه چیزی است که کسی اجازه داشته باشد بر سر آن معامله کند. عارف باشد، یا عامی!
به روزگار قجران تطمیع آن فرومایگان، کارسازی می‌کرد. اما شما که دیگر سال‌هاست بار بسته و از گرسنگی رَسته‌اید. مبادا زوری مهیب در کار آمده که واداده‌اید؟ نقشه‌های قدیم دشمنان ایران را به شما نشان داده‌اند. و رَمیده‌اید.
چنین هم که باشد پیداست، پیداتر است، که میدان سیاست و حکومت جای شما نیست. سیاست جای مردانی چون فروغی و قوام و تقی‌زاده و ...  است. آنان، جز قوام، تنگدست بودند و در عین تنگدستی بر نگهبانی میهن کوشیدند.
کاش جای امید بود که یک برگ تاریخ و سیاست بخوانید تا شما را به این نرسانند که در برابر پول یا زور از موجودیت میهن دست بکشید.
کاش رادمردی داشتید که نه فریب پول بخورید، نه از زور بترسید.
کاش دست‌کم در چنین بزنگاهی ترک منصب کنید. در این سال‌ها یکی از همین جنس شما درس خواندگان رشته‌های فنی بود که نام بازرگان داشت. اما چون زمانش رسید خوی بازرگانی را واهشت. ترک نخست‌وزیری کرد و نشان داد که کار میهن را برتر از دلدادگی به نام و نشان می‌نهد.
اما شما .... .
این گستاخان که شمایید!
نخوانده‌اید. نمی‌دانید. این مملکت تاریخی و فرهنگی دارد که دار و دسته چنگیز و هلاکو و تیمور را بر سر خوی آدمی آورده است.
شما که در سنجش با آن درندگان در شمار نیایید.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
فرمان فریدون به خلع سلاح

۴ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


به گزارش شاهنامه، نخستین کار فریدون پس از آن که بر تخت نشست اعلام خلع سلاح بود:

بفرمود کردن به در بر، خروش
که هر کس که دارید بیدارهوش
نباید که باشید با ساز جنگ
نه زین گونه جوید کسی نام و ننگ.

این فرمان به خلع سلاح همگانی باید بر پایه آگاهی فریدون از این صادر شده باشد که جهان در فرمانروایی ضحاک ستمگاره ناامن بوده. پس مردم دست به تهیه جنگ‌ابزارها شده‌اند.
مهم است اشراف پادشاه نو بر این نکته که در زمانه ناامنی، سلاح در میان مردم پخش می‌شود.

اما اکنون فریدون بر تخت نشسته و آن ستمگاره به بند کشیده شده. پس دیگر نیازی نیست که سلاح در دست مردم باشد. 

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

معرفی کتاب:
سخنوران نابینا

در نوشتار زیر:

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
با شادباش شب چله
رای ابوریحان بیرونی در باره جشن‌های ایرانیان

۳۰ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

جشن‌های ایرانیان روزهایی بزرگ است که آنها را برقرار کرده‌اند تا موجب شادمانی و فرح، و وسیله کسب دوستی شود، و پادشاهان ایران این رسوم را برقرار کردند تا توده مردم هم بتوانند در این چنین سرورها شرکت کنند.
این جشن‌ها یکی از اسبابی است که تنگی روزی فقرا را به زندگانی فراخ مبدل سازد و آرزوهای نیازمندان را برآورد و آنان را که به گرداب بلا نزدیک شده و به هلاک افتاده‌اند، رهایی بخشد.

ـ آثارالباقیه. ترجمه علی اکبر داناسرشت. ص ۳۲۴.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.
دود آسمان
و کورشدن شاه و سپاه ایران


۲۸ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


هر سال در پاییز دودی بزرگ بر آسمان تهران می‌افتد و دم برآوردن را دشوار می‌کند.
ایران و ایرانی از دودی که آسمان را سیاه کرده، بدی‌ها و زیان‌ها در یاد دارند:

یاد آن شبی به دل ایرانیان آید که سپاهیانی از ایران در رکاب شاهنشاه کی‌کاووس و به رای او به مازندران شده بودند. دیو سپید که از آمدن ایشان آگاه شد، دود را چونان خیمه‌ای بر سر ایرانیان بگسترد.
جهان چون قیر، تیره شد.
روز که برآمد کی‌کاووس شاه و دو بهره از لشکریان نابینا شده بودند.
دیو سپید بسی را از سپاه ایران بکشت، بسیاری را بندی کرد و گنج ایرانیان را تاراج کرد.

- بنگرید به: شاهنامه ـ داستان هفت خان رستم.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

معرفی دیگرباره
تاریخنامه جان مالالاس


۲۷ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


گردانیده من از کتاب پر ارج تاریخنامه جان مالالاس در کتابفروشی‌های تهران عرضه شده.

این کتاب تاریخی همگانی است که در هجده بخش یا هجده کتاب، گزارش رخدادهای جهان را از آفرینش تا سال ۵۶۵ ترسایی دربرمی­‌گیرد.

جان مالالاس در بخش­‌های نخست تا نهم کتاب از تاریخ پارس­‌ها، یونانیان، رومیان، و دیگر ملت­‌ها یا قوم­‌ها سخن رانده است. هم پاره­‌ای آگاهی­‌ها از آیین مانوی و مانویان داده که در شاهنشاهی ساسانی در سرزمین پارس سر برآورد.

جان مالالاس در نوشتن تاریخ پیرو الگویی در تاریخ­نگاری بود که تا میانه سده ششم ترسایی آزموده شده بود. به آن روزگار، جستارهای تاریخی  آغاز آفرینش، زمان درآمدن مسیح به پیکر آدمی، و اندازه عمر دنیا افکار همگان را بیش از پیش به خود می­‌کشید و دستمایه کنجکاوی بود.

جان مالالاس پیرامون سال ۴۹۰ ترسایی زاده شد. در انتاکیه درس خواند. انتاکیه تا بدان روزگار نشیم امپراتوران بود و هم پایگاهی بود که نبردهای روم با پارس­‌ها از آن­جا سامان داده می­‌شد.
مالالاس تا انجام زندگی­‌اش در دهه ۵۷۰ ترسایی در  کنستانتینوپل بماند و کار دیوانی کرد. 

تاریخنامه جان مالالاس را #نشر_سنگلج چاپ و منتشر کرده است.

فروش در دو پایگاه اینترنتی ققنوس و ایران کتاب.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

♻️ روزی یک سخن نو در سخنوران یوتیوب:
کانال یوتیوب "سخن و سخنوران" در یوتیوب راه اندازی شد و بر آن است تا هر روز مطالب ارزشمند و منحصر به فردی را در این کانال به علاقه مندان تقدیم دارد.
سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی در دامنه های فرهنگ و ادب و هنر و علم ...

👈🏿 یوتیوب سخنوران: youtube.com/@sokhanOsokhanvaran

چند نمونه از مطالب این کانال:

♻️ یکی از شاگردان دکتر شفیعی کدکنی، دکتر مریم حسینی از پروین اعتتصامی می گوید
https://www.youtube.com/watch?v=XbAECp3W5ko&t=2s
♻️ ستایش استاد ابراهیم باستانی پاریزی از جامعه شناس بزرگ دکتر محمود روح‌الامینی
https://www.youtube.com/watch?v=EuMO9YWm00U&t=470s
♻️ سهم فلسفه معاصر در نقد ادبی از منظر دکتر ضیا موحّد سال 1381
https://www.youtube.com/watch?v=erWfxm524rU&t=4s

به مجموعه "چراغداران" بپیوندید:
📸 دوربین: @DourbinTarikh
🔹 چراغداران: @chraghdaran
🔸گروه چراغداران: t.me/cheraghdaran
🔺سخن و سخنوران: @SokhanoSokhanvaran
👈🏿 یوتیوب چراغداران: youtube.com/@Cheraghdaran
یوتیوب تاریخ ایران: youtube.com/@Irantarix
یوتیوب سخنوران: youtube.com/@sokhanOsokhanvaran

Читать полностью…

دژنپشت

.
نمایشگاه نگاره‌های
استاد تیمورپور و استاد صلاحی

۲۴ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


پسین آدینه ۲۳ آذرماه آیین گشایش نمایشگاه نگاره‌های استاد محمود تیمورپور و استاد سیما صلاحی بود، دو همال بی‌همال، در گالری آیریک.

این نگاره‌ها در چند سبک است. با دستمایه‌های سنتی، مذهبی، مدرن انتزاعی، کوبیستی، بازنگاری نگاره‌های کلاسیک غرب، و ... .
نشان آن که دو استاد در چندین میدانگاه هنری دستی توانا و فکری روان دارند. دو ماده‌ای که بی آن نتوان نگاره‌ای آفرید.

دیدار از این نگاره‌ها در گالری آیریک، چونان دمی است در هوای پاک و رنگارنگ هنر!

گشایش نمایشگاه در آذرماه همزمان با هشتادمین سال درگذشت امیر ابراهیم علم - شوکت‌الملک دوم - بود. من بدین مناسبت از فرهنگ‌پروری و تمدن‌سازی امیر، سخنانی گفتم.

نمایشگاه تا یک هفته باز است.
در گالری آیریک.
فردوس شرقی. گذر وفاآذر. مجتمع آیریک.

/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

.

آتش

۲۳ آذر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


آن دم که حافظ سرود که «آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» از فرومردن آتش‌ها نالیده و ندا در داده بود که هر چند آتش‌ها را به زور بکُشند، با آن آتش که در دل‌ها روشن است چه خواهند کرد؟
پیش از او  فردوسی از پشت آتش درآمده و سروده بود که مسلمان را سنگ‌پرست خواندن همان اندازه یاوه است که گفته شود زرتشتی آتش‌پرست است!

این روزها فیلمی از ریختن چوب در آتش آتشگاه ورهرام یزد در میان ایران‌دوستان دست به دست می‌شود. کاری که شاید روزمره هر آتشگاه است. هم‌میهنان ما چنین کاری کوچک را ندیده بودند که شیفته تماشایش شدند. باید دانست که از سوخته شدن چند پاره چوب، به رسم نیایش، در یک آتشگاه، زیانی به محیط زیست نرسد. محیط زیست را آن کسان نابود می‌کنند که آتش‌ها بر جان جنگل‌ها می‌اندازند و پس انجمن نگاهبانی جنگل تشکیل می‌دهند!

ایرانیان از روزگار باستان آتش را پرتوی از یزدان شناخته و پیوسته در سراهای خود آتشدان داشتند و در آن چوب‌های خوشبو می‌ریختند. آنان رو به آتش با یزدان نیایش می‌کردند. از آن ارجی که این عنصر سودمند داشت و از مایه‌های زندگی شناخته شده بود. آتش یکی از عناصر چهارگانه هستی بود. در روزگاری که دنیای ایرانی سراسر پر از جشن بود جشنی هم ویژه بزرگداشت آتش برپا می‌داشتند. بخت بلند ماست که آن جشن زیر پای متجاوزان به میهن خاموش نشده و به نام جشن سده برجاست. هم رسمی نیاکانی بمانده که از دیرباز در بازپسین چهارشنبه هر سال آتش برافروزیم تا زندگانی فروزان بماند.

آتش در درمان زخم‌ها و تسکین دردها هم به کار می‌آمد. فردوسی هم از این کاربرد آتش در جنگ خبر داده.

اوستا، کتاب پاک ایرانیان، در یسنا، از پنج دسته آتش نام برده است. ایرانیان باور داشتند هر کس ارج آتش را نگه ندارد گرفتار خشم یزدان شود. چنان که گرشاسپ پهلوان با آن همه جانفشانی‌ها که به راه ایران کرده بود چون با آتش سبکساری کرد از رسیدن به بهشت بازماند و تنها پس از میانجی‌گری زرتشت به بهشت رسید.

آتش، نشان پاکی و راستی است. ایرانیان باور داشتند که هر گاه کسی به ناروا در معرض بدنامی یا آلوده دامنی باشد آتش او را نخواهد سوخت. چنین بود که شخص از درون آتش می‌گذشت و تن‌درست بیرون می‌آمد. داستان گذشتن سیاوش از آتش را همگان دانند. در شاهنامه هم آمده است.

کتاب‌های باستانی ایران سپارش‌ها در باره آتش کرده. درِ یازدهم از کتاب «صد در» می‌گوید که آتش را در سرای خود نیکو باید داشتن تا آتش هفت کشور از شما خشنود باشد.
سپارش شده که آتش را چندان باید پاکیزه داشتن که آفتاب هم بر آن نیفتد که گناه است. خوراک نباید سر برود و روی آتش ریخته شود. پلیدی را نباید در آتش انداختن و هم نباید هیزم یا چوب تَر را در آتش انداختن.
ضرب‌المثل معروف ایرانی که می‌گوید «مگر هیزم تر به کسی فروخته» از همین ممنوعیت برخاسته که نشاید هیزم تر در آتش ریخت.

در جنوب باختری تهران و هم در جاده چالوس دو آبادی به نام آدران برجاست. آدران نام یکی از انواع آتش است که در آتشگاه‌های کوچک افروخته می‌داشتند. گویا این آبادی جای آن آتش مقدس بوده که زمانی پیش از ما به زور ستمکاره‌ای فرومرده است.

نام استان پهناور شمال باختری ایران، آذربایگان، آتروپاتکان بوده. معنای این نام «نگهبانان آتش» است. آذربایگان گرامی این نام را از یکی از سه آتشگاه‌ بزرگ باستانی بر خود دارد، به نام آتشکده آذرگشنسپ که در تخت سلیمان یا تکاب است. بقایای آن آتشگاه سپند برجاست، یادگار روزگار بزرگی ایران.
دو آتشگاه دیگر یکی برزین‌مهر بود در شمال خراسان، و سومی آذرفرنبغ بود، در فارس.

ماه نهم در گاهشماری ایرانیان و روز نهم هر ماه، نام آذر دارد که همان آتش است. آذر نام ایزد نگهبان آتش و آن ایزدی است که بهر به دست آوردن فر با اهریمن و سپاه او نبرد می‌کند.

ایرانیان نام‌هایی که با آتش همراه بود را بر خود می‌گذاشتند و هنوز هم می‌گذارند. نام‌های آذر، آذربُرزین، آذرگشسپ، آذرکار، آذرمهر، آذرمنش، و ... .

آن خشنودی و آسایش که از گرد آمدن مردم به  دور آتش در شب‌نشینی‌ها یا در سفرها در دل و جان هر کس می‌نشیند از آتش‌دوستی نهفته در سرشت ماست. شناختن این سرشت انسانی راه درمان درماندگی و افسردگی هاست.

یادآوریم که حافظ سروده بود، آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.... .


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

دژنپشت

🔥به فرهنگ باشد روان تندرست

🔥ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکی‌ها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنی‌اند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمی‌خورد.


🔥فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گستره‌یِ گسترده‌یِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین می‌کوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
                     


    🔥 پـــــــایــنده ایــــــــــران🔥



🏵کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته).

💥@GouyaKetab

🏵زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).

💥@qande_parsi

🏵دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن.

💥@sarv_e_sokhangoo

🏵مولانا و عاشقانه شمس
(زهرا غریبیان لواسانی).

💥@baghesabzeshgh

🏵رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).

💥@fereidounfarahandouz

🏵رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه.

💥@ShahnamehToosi

🏵بهترین داستانهای کوتاه جهان.

💥@fiction_12

🏵انجمن شاهنامه‌خوانی هما
(خوانش و شرح بیت‌های شاهنامه).

💥@shahnamehferdowsiii

🏵رمانهای صوتی بهار

💥@romanhaye_soti

🏵حافظ • خیام ( صوتی )

💥@Ghazalak1

🏵خردسرای فردوسی (آینه‌ای برای پژواک جلوه‌های دانش و فرهنگ ایران زمین).

💥@kheradsarayeferdowsi

🏵بنیاد فردوسی خراسان
(کانون شاهنامه فردوسی توس)

💥@bonyadeferdowsitous

🏵سرو سایه فکن
(رسانه‌ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).

💥@sarve_saye_fekan

🏵شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری.

💥@ghazaliyatesadi

🏵چراغداران (داریرة‌المعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر).

💥@Chraghdaran

🏵حافظ‌خوانی با محمدرضا کاکائی

💥@hafezaneha1

🏵کتابخانه متون و مطالعات زرتشتی

💥@zardoshti_book

🏵بوستان سعدی با امیر اثنی عشری

💥@bustanesadi

🏵شاهنامه کودک هما

💥@shahnameh_kodakan

🏵مآدبه ادبی، شرح کلیه و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّد امین احمدپور).

💥@Madobahadabi

🏵ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی).

💥@Setiq

🏵تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین

💥@tarikhfarhanghonariranzamin

🏵شاهنامه برای کودکان
(قصه‌های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).

💥@shahnameh_children

🏵دژنپشت (کتابخانهٔ کهن سرزمین پارس به روزگار پارت‌ها).

💥@dejnepesht4000

🏵گاهگفت (دُرُست‌خوانیِ شعرِ کُهَن).

💥@Gaahgoft

🏵سفر به ادبیات
(مرزبان نامه و گلستان، تک‌بیتهای کاربردی).

💥@safar_be_adabiyat

🏵ملی‌گرایی ایرانی/شاهنامه‌پژوهی

💥@melliiran

🏵کانون پژوهشهای شاهنامه
(معرفی کتاب‌ها و مقالات و یادداشتها پیرامون شاهنامه).

💥@shahnameh_ferdowsi

🏵انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)

💥@ShahnameAlborz

🏵فرهنگ یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌ داری

💥@kaveh_farhadi

🏵رهسپار کوچه رندان (بررسی اندیشه حافظ).

💥@kocheyerendan

🏵آرخش، کلبهٔ پژوهش حماسه‌های ایرانی(رسانهٔ دکتر آرش اکبری مفاخر).

💥@Arakhsha96

🏵تاریخ روایی ایران

💥@oldhistor

🏵سخن و سخنوران(سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام‌آوران وطن فارسی).

💥@SokhanoSokhanvaran

🏵کتاب و حکمت

💥@ketab_va_hekmat

🏵تاریخ میانه

💥@midhistor

🏵زبان‌شناسی و فراتر از آن (درگاهی برای آموختن دربارهٔ زبان‌ها و فرهنگ‌ها).

💥@beyondlinguistics

🏵شرح کلیات سعدی
(تصحیح و طبع شادروان محمدعلی فروغی).

💥@SAADI_SHIRAZI_POEMS


🔥کانال میهمان:


⭐️نوای ایرانی
💫@navayeirani



🔥فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.


🔥هماهنگی جهت شرکت در تبادل



🔥@Arash_Kamangiiir

Читать полностью…
Subscribe to a channel