پیشخرید!
بارها از من در مورد اینکه آیا پیشخرید کردن خوب است، سوال شدهاست.
جواب من این بود:
اگر یک خودکار 1000 تومانی را گفتند 1200 تومان ولی الان خودکار را ببر، یک ساعت بعد بیا پولش را بده، حتما این کار را بکنید. اما اگر خودکار 1000 تومانی را گفتند 100 تومن ولی الان 100 تومن را بده 5 دقیقه بعد خودکار را تحویل بگیر، مطلقا این کار را نکنید!
دلیل:
1- در شرایط تورمی، فروشندهای که پیشفروش میکند، یا برای تأمین مالی بنگاه خود این کار را انجام میدهد و تصورش این است که هزینه این تأمین مالی (ارزانتر فروختن و نادیده گرفتن تورم آتی) کمتر از هزینه تأمین مالی از روشهای دیگر (مانند وام از بانک و ...) است. در این صورت، اگر تورم بیش از تورم انتظاری فروشنده باشد، از سوئی هزینههای تولید او بالا میرود و از سوی دیگر، قیمت کالایی که قرار است عرضه کند، در بازار بسیار بالاتر از قیمتی است که پیشفروش کرده (حتی با لحاظ نرخ بهره). بنابراین به احتمال بسیار زیاد او تلاش خواهد کرد معامله را به هم بزند یا هزینههایی متوجه شما کند. تأخیر در برنامه زمانی تحویل، به هم زدن معامله با حتی پرداخت ضرر و زیان (که عموما کمتر از رشد قیمت ناشی از تورم است)، ناقص تحویل دادن و انواع غش در معامله.
نکته مهم اینجاست که بسیاری مواقع، هزینههای پیگیری قانونی این تخلفات به قدری بالاست که خریدار تمکین میکند یا نهایت غری در فضای مجازی میزند!
2- محاسبات فروشنده از ابتدا غلط بوده یا با قصد کلاهبرداری وارد چنین کاری شده بود. این بهویژه زمانی است که کالا یا مواد اولیه آن به صورت قاچاق قرار است وارد شود یا مواد اولیه وارداتی است و نرخ ارز روی هزینه تمام شده بسیار مهم و حساس است و فروشنده تازه کار، برآوردی از هزینههای ریسک تولید و قاچاق ندارد و قیمتهای بسیار پائینی را پیشنهاد میکند. حتی ممکن است به دلیل عدم دسترسی به روشهای تأمین مالی مناسب، با علم به پرریسک بودن این کار، از اول در نظر گرفته است که اگر فعالیت به مشکلی خورد، با به هم زدن معامله، یا فرار از صحنه، مسئله را به پیشخرید کنندگان منتقل کند.
بنابراین، توصیه میکنم در ایران به سمت پیشخرید نروید. فرقی هم ندارد پیشفروش کننده شرکتهای دولتی باشند یا شرکتهای خصوصی!
http://t.me/maolad
👤موسس کمپانی پاناسونیک ژاپن حرف جالبی زده:
🔴خداوندا تورا شاکرم که به کشورم معادن طلا و زغال سنگ و مس و چاه های عظیم نفت و گاز ندادی!
اما در عوضش نعمتی به ملت ما ارزانی داشتی که پایانی ندارد و آن نیروی انسانی سختکوش و باوجدان و کارآزموده است...
نشریه #کارخانه_دار
👇👇👇👇
🆔 @Karkhanedar_Mag
🔺 وضعيت واقعي اقتصاد و قدرت خريد مردم
🔻دکتر مرتضي افقه
آيا قدرت خريد مردم در زمان فعاليتهاي دولت سيزدهم افزايش پيدا كرده است؟ اين پرسش بهخصوص پس از اظهارات اخير وزير كشور و ساير مسوولان اجرايي در خصوص ارتقاي جايگاه ايران در ليست ۲۰اقتصاد برتر دنيا و افزايش قدرت خريد مردم ايران، براي بسياري از شهروندان ايراني مطرح شده است. وزير كشور ديروز اعلام كرد كه اقتصاد ايران جزو ۲۰ اقتصاد برتر جهاني است و قدرت خريد مردم ايران رشد قابل توجهي پيدا كرده است. اين در حالي است كه ديدگاه مردم، اقتصاددانها و تحليلگران با اظهاراتي كه مسوولان در خصوص بهبود شاخصهاي اقتصادي مطرح ميشود متفاوت است. اين نوع اظهارنظرها بهطور كلي ۲بخش دارد؛ نخست اينكه جايگاه اقتصاد ايران در شاخصهاي جهاني جزو ۲۰اقتصاد برتر است و دوم هم اين ادعا كه قدرت خريد مردم بالا رفته است، اما بايد ديد در واقعيت چه شرايطي حاكم است:
۱) شايد بر اساس معيار توليد ملي، جايگاه اقتصاد ايران هنوز كمي بالا باشد، اما بايد توجه داشت دليل اين جایگاه اقتصادي ناشي از ظرفيتهايي است كه درآمدهاي نفتي براي ايران ايجاد كرده است. اقتصاد ايران با تكيه به درآمدهاي نفتي برخي ظرفيتهاي درآمدي فزاينده را داشته و همچنان نيز دارد. اين رشد هم هيچ ارتباطي با نظام تصميمسازيهاي اين دولت يا يك نظام حكمراني خاص ندارد و مرتبط به ثروتهاي زيرزميني ايرانيان است. دولت زماني ميتواند به رشد شاخصهاي اقتصادي ببالد و به آن اشاره كند كه در اثر نظام تصميمسازيهاي اقتصادي و صنعتياش، ارزش افزودهاي را در كشور ايجاد كرده باشد. اينكه ايران درآمدهاي نفتي بادآورده دارد و اين درآمدها باعث جايگاه در رنكينگ اقتصادي جهاني ميشود موضوعي نيست كه بتوان به آن افتخار كرد.بايد ديد كدام تصميم دولت باعث بهبود محيطهاي كسب و كار و توليد و اقتصاد كشورمان شده است. البته در واقعيت حتي با معيار درآمدهاي نفتي هم ايران را نميتوان ذيل ۲۰اقتصاد نخست جهان قرار داد.
۲) دومين ادعاي مطرح شده هم در خصوص افزايش قدرت خريد مردم است كه به هيچوجه با واقعيتهاي اقتصادي همخوان نيست. حتي آمارهاي نهادهاي دولتي مانند بانك مركزي و مركز آمار و... هم يك چنين افزايشي در قدرت خريد مردم را نشان نميدهند. وجود بيش از ۳۰ميليون نفر زير خط فقر در ايران نشان ميدهد كه شرايط اقتصادي مردم در ايران مناسب نيست و حتي طبقات متوسط ايران هم با مشكلات فراواني روبه رو شدهاند. بسياري از ايرانياني كه قبلا ذيل طبقات متوسط قرار داشتند، امروز از نظر اقتصادي به طبقه محروم جامعه سقوط كردهاند. ضمن اينكه بسياري از افراد محروم با نزول در درآمدها و قدرت خريد خود، به فقر مطلق دچار شدهاند! به نظر ميرسد دولت و اعضاي كابينه به دليل ناكاميهاي متعدد در تحقق شعارها و وعدههاي اقتصادي ارايه شده و ريزش طرفدارانشان به دليل خلف وعدههاي فراوان، شروع به ارايه آمارهايي كردهاند كه برخي از آنها واقع نيست. حتي آندسته از آمارهايي كه نشانههاي صحت و واقعگرايي را دارند، همه حقايق را بيان نميكنند! يعني بخشي از واقعيت كه به نفع دولت است ارايه ميشود و ساير بخشهاي آنكه نياز به توضيح و تفسير بيشتر دارد ارايه نميشود. دردآور اينكه اين نوع آمارها اغلب تاثير چنداني در بهبود وضعيت معيشتي مردم و جامعه ندارد. اما دولت به آنها تكيه ميكند. شواهد اقتصادي نشان ميدهد كه جمهوري اسلامي هنوز نتوانسته به وعدههايش در حوزههاي اقتصادي عمل كند. هرچند دلايلي براي اين عدم توفيق مطرح ميشود، اما دليل هرچه باشد، مردم نياز دارند تا از زندگي آبرومند در زمينههاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي بهرهمند شوند. اين وظيفه نظام حكمراني و دولتهاست كه يك چنين فضايي را در اقتصاد فراهم سازند./تعادل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
چرا نمی توانیم خصوصی سازی کنیم؟
👤 دکتر علی سرزعیم
✍️ در عمل خصوصیسازی رخ نداده و آنچه رخ داده، بیشتر واگذاری شرکتهای دولتی به بخشهای دولتی و عمومی یا شبهدولتی بوده است.
✍️ وجه بدتر مساله اما، «ایجاد مانع» برای شرکتهایی است که از اساس به شکل خصوصی واقعی تاسیس شدهاند.
✍️ آیا نظام حکمرانی اقتصادی ما توان و مهارت کار کردن با بخش خصوصی با اندازه متوسط یا بزرگ را دارد؟
✍️ چندسالی است که پیوسته شنیده میشود که اگر برخی شرکتها در ایران خیلی بزرگ شدهاند، میتوانند به امنیت ملی کشور آسیب بزنند.
✍️ برخوردهای اخیر با پلتفرم ها را در نظر بگیریم. دستگیری مدیرعامل یک شرکت به جرم بروز یک خطا توسط شرکتی که با میلیونها نفر مراوده دارد، نباید اولین گام دستگاه قضایی باشد. مدیران عامل چنین شرکتهایی کارآفرینان هستند.
✍️ اگر حاکمیت میخواهد اقتصاد مردمی داشته باشد، باید الزامات همکاری با بخش خصوصی واقعی را فرابگیرد.
✍️ ما باید از کشورهای پیشرفته -هر چند دشمن باشند- درس بگیریم که چگونه شرکتهای خصوصی خود را قدر مینهند و مدیران آنها را بر صدر مینشانند و در عین حال با آنها رابطه و تعامل دارند.
✍️ در گذشته بسیاری از کارآفرینان برای پیشبرد کارهایشان ترجیح میدادند درصدی از سهام خود را به افراد متنفذ در دربار یا ارتش واگذار کنند.
✍️ اگر امروزه نیز کارآفرینان به این جمعبندی برسند که اگر بخشی از سهام خود را به برخی نهادها یا شرکتهای خصولتی واگذار کنند حاشیه امنی خواهند داشت، آنگاه نمیتوان از وجود یک فضای کسبوکار مناسب برای رشد بخش خصوصی دم زد./متن کامل
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
*در دل هر ساختی، تخریبی است*
بمناسبت سالروز تولد جوزف شومپیتر، مبتکر ایده «تخریب خلاق» در اقتصاد
جوزف شومپیتر، سیاستمدار و اقتصاددان اتریشی-آمریکایی است که برای مدت زمان کوتاهی نیز در سال 1919، وزیر امور مالی اتریش بود.
او که یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم بود، كه در دهه ١٩٣٠ به امريكا مهاجرت كرد و مفاهيمى همچون اثار ابداع ، اختراع و «تخریب خلاق» را در علم اقتصاد باب کرد.
مفاهيمی که بر جایگزین شدن نوآوریهای جدید با ابزارهای قدیمی تاکید میکند و تاثیر آن بر اقتصاد را نشان میدهد.
او مینویسد: «نوآوری در ذات خود خلاقانه است. ایدههایی هستند که میتوانند جهان ما را تغییر بدهد، تجاری شوند و اقتصاد را به نحوی بنیادین تغییر دهند. کارآفرین با این کار شغلهای جدیدی میسازد و ثروت تولید میکند اما این جنبه خوب قضیه است. جنبه تاریکی نیز وجود دارد: نوآوری در عین حال مخرب نیز هست.
ایدههای جدید ایدههای قدیمی را از بین میبرند، صنایع قدیمی را ورشکسته میکنند و کارگران آن صنایع از کار بیکار میشوند.»
شومپیتر معتقد است نوآوری، نیروی محرکه رشد اقتصادی است، اما در عین حال میتواند منجر به اختلال و از بین رفتن صنایع و مشاغل موجود شود. به عبارت دیگر، تخریب خلاقانه باعث ایجاد روندی دو وجهی در اقتصاد میشود که از یک سو خلق و از سوی دیگر نابود میکند.
شومپیتر این مفهوم را با اشاره به نوآوریهای فرآیند تولید که موجب افزایش بهرهوری میشوند، توصیف کرده است و نتایج حاصل از آن همچنان در نظریات و تحلیلهای اقتصادی کاربرد دارد.
*او اقتصاددانی هنجارشکن بود که دیدگاهی متفاوت با دیگر اقتصاددانهای عصر خود داشت.*
رقابت از دیدگاه شومپیتر، ارتباطی با تعداد شرکتهای موجود در زمان حال ندارد، بلکه زمانی که سازمانها و شرکتهای جدید بتوانند به سادگی وارد بازار کار و رقابت شده و برای رقیبان خود، چالش ایجاد کنند، آن کشور یک اقتصاد رقابتی دارد.
شومپیتر به ما میآموزد که تسهیل در روند واردات و راهاندازی کسبوکارها، باعث دستیابی مردم به انواع کالاهای باکیفیت، با بهترین قیمت میشود.
از طرفی صدور مجوز کسبوکار برای شرکتها، با اما و اگرهای فراوان موجب دسترسی سختتر مردم به کالای خوب و اصیل شده و این کمبود به وجود آمده، افزایش قیمت و رانت را در پی خواهد داشت.
به كانال قواعدبازي بپيونديد؛
https://chat.whatsapp.com/FYQJdmqJMtUL7A9Ua4Pc8Z
📚 تبادل کانالهای سیاسی و اقتصادی
📓 انجمن علمی اقتصاد
@anjoman_elmi_eqtesad
📔 فیلم آموزشی اقتصاد سنجی
@eghtesadsanjinovin
📒 رویدادهای اقتصادی
@ecoevents
📕 دانش سیاسیت چقدره؟
@Baharestan_MAG
📗 منبع کامل جزوههای آموزشی اقتصادسنجی
@sasangharakhani
📘 کار و کارگر
@workerschanel
📙 اقتصاد و رسانه| کانال دکتر فرشاد پرویزیان
@Economedia
📓 آموزش و تحلیل سهام بنیادی
@FUNDBOURS
📔 منابع و کارنامههای دکتری اقتصاد
@ecophd
📒 آموزش آمار و اقتصاد سنجی با نرم افزار
@econometricsinresearch
📕 برای این اقتصاد دستوری
@signal99
📗 اشتباهات من در بازار های مالی
@Reza_Ghanipur
📘 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
📌 هماهنگی برای شرکت در تبادل:
@JafarSaeiniya
✳️ دکتر محمدرضا منجذب: درآمد سرانه کشورهای خلیج فارس چگونه اوج گرفت؟
🔺اول ، این کشورها در تعامل با اقتصاد بین الملل و فروش نفت رشد کردند. 🔺دوم، کشورهایی که با تحریم یا جنگ (عراق و ایران) مواجه شدند از رشد بازماندند. 🔺سوم، در فضای بین المللی به مزیت های خود توجه کردند، منجمله توریسم. 🔺چهارم، تحولات هر کشور بطور جداگانه نیز قابل تحلیل و بررسی است.
🌐 کانال دکتر منجذب
✅در چهل سال گذشته اقتصاد کشورهای منطقه چند برابر شده است؟
رتبه اول عمان ۲۶ برابر
رتبه آخر ایران با ۳ برابر
@Sahamnewsorg
Ⓜ️ جاي پاي «شاگردان شريعتي» بر «اقتصاد ملي»
➕ شريعتي، صاحبان صنايع بزرگ و بورژوازي صنعتي رو به رشد ايران طي دهه 40 و 50 شمسي را به «گرگ خون خوار»، «روباه مکار»، «موش سکهپرست» و «خوك كثيف» تشبيه مي كرد كه «کارش به این و آن چنگ زدن و لگد پراندن و گاز گرفتن و فریب دادن و پامال کردن و خود جلو افتادن و ربودن و گریختن و انباشتن» است!!!
➕ اين خطابه هاي آتشين در زير گنبد آبي حسينه ارشاد و از زبان آوانگاردترین روشنفکر دینی سالهای نهضت انقلابی، زماني طنين انداز بود كه به دنبال سرمایهگذاریهای هنگفت دولتی، در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵، دست كم به استناد آمارهاي داخلي و خارجي، تغييرات اساسي در صنعت و اقتصاد ايران ايجاد شده بود. شمار کارخانههای کوچک از ۱۵۰۲ واحد به بیش از ۷۰۰۰، کارخانههای متوسط از ۲۹۵ به ۸۳۰ و کارخانههای بزرگ از ۵ به ۱۵۹ واحد رسیده بود.
➕ تولید ناخالص داخلی ایران در یکروند صعودی، از ۴۴ هزار میلیارد به ۲۴۲ هزار میلیارد ریال رسید. و نرخ رشد اقتصادی بین ۵ تا ۱۷ درصد در نوسان بود و میانگین رشد اقتصادی در این دوره، رقم ده و نیم درصدی را نشان میداد). در حقیقت بین سالهای 1946 و 1979، ایران به تدریج از طریق یک تغییر عمده در نظم اجتماعی و اقتصادی سنتی، از یک اقتصاد مبتنی بر کشاورزی به یک جامعه مدرن تبدیل شده بود.
➕ اما روشنفکران چپ زده ماركسيست و مسلمان، روشنفکران دولتی سنتگرا و صد البته انقلابیون ضد سلطنت، شکوفایی اقتصادی در اين برهه را حاصل وادادگی به غرب، سرمایهداری را به مثابه جریانی ضد اسلام و صنعت تازه پاگرفته در ایران را به صنعت وابسته و نظام شرک جدید تعبیر مینمودند. در نگاه روشنفکراني همچون شریعتی، نراقی، آل احمد و البته انقلابیون رادیکال همچون مجاهدین خلق؛ طبقه نوظهور سرمایهدار ايران، نمایندگان بتپرستی و کفر و از خود بیگانگی بودند!
➕ ضديت با صنعت و مدرنيسم، محدود به شريعتي نبود، شاگردان او حتي در تفسير اين تفكر ضد صنعتي، گامهايي فراتر از او برداشتند. به عنوان مثال دكتر ابراهيم يزدي وزیر خارجه دولت مهدی بازرگان و شاگرد شریعتی نیز درباره سرمایهداری چنین می اندیشید: «آسمانخراشهایِ شرکتهای بزرگ اقتصادی که در دل کشورهای ما چون قارچهای بیقوارهای سر از زمین بیرون آوردهاند، ... بتهایی هستند که در پشتشان یک باند سازمانیافته مخرب مشغول فعالیت است»!
➕ بحران های دهه پنجاه، با این نگاه اقتصادی به سرمایه، تولید و صنعت و با سردمداری روشنفکران ضد اقتصاد، پیوند خورد و سیل خروج سرمایه و فرار سرمایهداران و کارآفرینان شدت یافت. سرمایهدارانی که نه وابسته به دربار بودند و نه از راه نامشروع کسب درآمد کرده بودند یک به یک به مصادره اموال و در خوشبینانهترین حالت ممکن یعنی به مهاجرت و ورشکستگی تن دادند و كشور در بحران اقتصادي فرو رفت
➕ در طول سالهای ظهور و تأثیرگذاری تفکری که معتقد بود« هر ثروتی داغی آتشین است بر پشت و پهلوی مالکش» و سرمایهداری را همچون ستونهای کفر و شرکتهای کارآفرین را مانند بتکده میپنداشت؛ از شفافیت اقتصادی، سرمایهگذاری، انتقال تکنولوژی، رقابت آزاد، دولت کارآمد خبری نبود اما اقتصادی عدالتخواه با دولتی ورشکسته و ناکارآمد و اثرات جانبی آن همچون کاهش کیفیت زندگی و درآمد سرانه، به یادگار ماند !
➕ نگاه معيوب روشنفکران چپ زده به اقتصاد، جو انقلابی و حرکت تودهای ضد سرمایه بدان جا رسید که در سالهای پس از انقلاب، رشد اقتصادی دهه 40 و 50 شمسی بهسان عصر طلائی غیر قابل تکرار مینمود. در سالیان پس از انقلاب که دولت در دستان شاگردان علی شریعتی بود و در دوران تأثیرگذاری اندیشه اقتصادی و سیاسی آن روشنفکر انقلابی، به حساب مي آمد، مهمترین نکته ای که با شعار عدالت و حکومت مستضعفین مغفول ماند، امری نبود جز اولویت توسعهخواهی در ایران!
🌐 اكنون آيا ما از آن تفكر صنعت ستيز و آن دوران اقتصاد برانداز درس گرفته ايم؟
🛄 به راستی آیا تجربه 4 دهه دوری از اولویت توسعهخواهی و اصول بدیهی اقتصاد کافی نیست؟
🛄 آیا تجربه بکارگیری اندیشه روشنفکران عقبمانده و ضد سرمایه، چيزي جز اضمحلال اقتصادی به بارآورده است؟
🛄 تولیدکنندگان، کارآفرینان و سرمایهداران ایرانی بایستی تا کجا از سخنان و نگاه وارونه اي که سرمایهداری را ادامه راه شیطان و استکبار میدانست ! متضرر شوند؟
📝 دکتر صادق ظفری
#توسعه
#اقتصاد
#حکمرانی
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
اصلاح الگوی مسکن
فرشاد پرویزیان
فرهیخته گرامی آقای دکتر علی سرزعیم، در تحلیل سخنان فراگیر شده دوست گرامی آقای دکتر فرهاد نیلی در فضای مجازی در باره مسکن، نوشته است: ما اقتصاددانان وظیفه داریم با نقد یکدیگر کمک کنیم تا دیدگاه درستی نسبت به اقتصاد و روند آن ایجاد شود. احتمالا نقد این جانب نیز موثر باشد.
نوشته اند: دو فرهنگ در غرب نسبت به خانهدار شدن وجود دارد. در فرهنگ آمریکایی خانهدار شدن به اصطلاح میخ زندگی خانوادگی تلقی میشود؛ اما در فرهنگ اروپایی هیچ اصراری به خانهدار شدن وجود ندارد، بلکه داشتن سرپناه از طریق اجاره مطلوب است. تنها شرکتهای ساختمانی بزرگی هستند که واحدهای زیادی میسازند و از راه اجارهداری به سود میرسند. فرهنگ اقتصادی ایرانیان به فرهنگ آمریکاییها نزدیکتر است تا فرهنگ اروپاییها؛ اما شرایط اقتصادی به سمتی میرود که فرهنگ ایرانیها دچار تغییر شود و به سمت فرهنگ اقتصادی اروپاییها نزدیک شود. اجارهنشین بودن با تحرک اقتصادی سازگارتر است و با توجه به لزوم جابهجایی جمعیت کشور در طول زمان از شهرهای داخلی به سمت سواحل خلیجفارس هیچ جای افسوس ندارد!
۱-با کدام متر و معیار الگوی فرهنگی ایرانی را سنجیده و نزدیک به فرهنگ امریکایی دانسته اید؟ متغیرها و مدل سنجش شما کدام است؟
۲-الگوهای اسکان تاریخی شرق از خاور دور گرفته تا همین غرب آسیا را مطالعه فرموده اید در سدههای گذشته قبل کشف قاره امریکا، فرهنگ اسکان فلات ایران چگونه بوده است؟ در سه دهه گذشته به بررسی میل و سلیقه خانوارهای چینی و قوانین سفت و سخت دولت آن کشور برای ممانعت از خرید بیش از دو خانه ملکی پرداخته اید؟
۳-از فرهنگ اسکان گفته اید، خالی از لطف نیست کتابهای مرتبط، مثلا کتاب جامعه شناسی توسعه روستایی تالیف جناب آقای دکتر مصطفی ازکیا استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را تورقی بفرمایید تا معنای واژه به ظاهر مثبت اما دارای معنای گزنده " خوش نشین " در مناطق روستایی را تحلیل کنید و یادمان بیاید در چند دهه گذشته واژه " اجاره نشین-خوش نشین" چه کاربردی در مناطق شهری داشته است. فرهنگ اسکان ایرانی در طول سدههای پیشین برمبنای تملک خانه بوده است؛ از قصر و عمارت شروع تا به خانههای معروف (انواع خانههای تاریخی یزد، کاشان، اصفهان، قزوین، تهران و ...) تا همین واژه قوطی کبریت برای آپارتمانهای شهری رسیده است.
۴-چه مدل و مدیریت فرهنگی برای شیفت به الگوی فرهنگی سکونت اروپایی پیشنهاد میکنید؟ میپذیرید مشکل مسکن و درد ناشی از احساس فقر و تبعیض اقتصادی برای خانه دار شدن مربوط به دوره حال است و تغییرات فرهنگی بسیار طولانی مدت حاصل میشود؟
۵- با ایجاد شرایط مناسب برای سکونت بیش از ۲۰ میلیون نفر در نوار ساحلی جنوب کشورمان بسیار موافقم اما زیرساختهای اقتصادی چنین اقدامی در فضای اقتصاد کلان را اشاره نکردید. خوب است در این زمینه بیشتر بنویسیم و جامعه را بجای انتقال آب از جنوب به مرکز، تشویق به سکونت در همان مناطق کنیم. اما چنین اقدامی طی چند سال رخ خواهد داد؟ مشکل مسکن جوانان را نمیتوان به این فرایند زمان بر احاله کرد.
۶-در توصیه به الگوی سیال سکونتگاهی از جنس اروپایی، یادتان هست که آنها چندان اهل اثاثیه نیستند و خانههایشان اثاثیه اولیه با عنوان فرنیش را دارد و با چند کارتن اسباب کشی میکنند؟ اصلا خانههای تجهیز شده در ایران برای اجاره داریم؟
۷-به اجاره داری شرکتها اشاره کردید، در ایران اجاره داری حرفه ای رایج است؟ چنین شرکتهایی وجود دارند؟ از قوانین گرفته تا احداث تا اجاره داری صنعتی در کشورمان دوست خوبمان جناب آقای دکتر اولاد تخصص بیش از من دارند.
۸-به درستی به نقش تورم و تاثیر در تقاضای سفته بازانه مسکن اشاره کرده و چه بسیار عالی اظهار امید به تک رقمی شدن تورم در ۱۰ سال آینده کرده اید. ما اقتصادخواندهها عادت داریم متغیرهایی را فرض کرده و با همان فرض ثبات سایر شرایط، تحلیل کنیم (نمیدانم قصه طنز یک کشتی کنسرو و فرض داشتن در بازکن توسط اقتصاددان را شنیده اید؟) یادمان نرود همان فروض، لزوما تحقق نمییابند و ممکن است تحلیلهایمان تحقق نیابد. میدانید تورم در ایران بیش از چنددهه در اقتصاد، مزمن شده است. تحقق نیافتن فرض شما یعنی تک رقمی نشدن تورم، مدل اقتصادی بخش مسکن را چگونه برازش میدهد.
۹- از مشکل تامین مالی مسکن نوشته اید، بهتر نیست بجای تحلیل فرهنگی، با ادبیات اقتصادی به موضوع تامین مالی بخش مسکن و اتفاقا تحقق همان توسعه اجاره داری حرفه ای بپردازیم؟
t.me/Economedia
💢 نشست «گذر از ابزارهای مالی موجود و طراحی ابزارهای نوین»
👤 سخنرانان: میثم حامدی - وحید روشنقلب
️🔸 شیوهی برگزاری: آنلاین
️📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۱۶ بهمن / ساعت ۱۷ الی ۱۹
🔽 ثبت نام در نشست:
🌐 https://danayan.academy/academyplus/seminar-23/
🔻مشاهدهی لایو نشست در آپارات:
🌐 aparat.com/danayan.academy
🔽 مشاهدهی متن و ویدئوی نشستهای قبلی:
🌐 https://danayan.academy/academyplus/
#سخنرانی_آکادمی
➖➖➖➖➖
@HosseinAbdohTabrizi
«بازار آزاد و دشمنان آن» منتشر شد
مسئله دفاع از آزادی است. مسئله این نیست که آزادی اقتصادی مهمتر از آزادیهای دیگر است. همۀ آزادیها، از سیاسی تا فرهنگی، مهم است، اما مهمترین سنگر آزادی، آزادی اقتصادی است. وقتی آزادی اقتصادی را از شهروند بگیرید، گرفتن سایر آزادیهایش مانند لخت کردن سربازی است که اسلحهاش را پیشتر گرفتهاید.
مخالفان لیبرالیسم در پروپاگاندای خود، تأکید لیبرالیسم بر آزادی اقتصادی را به سخره میگیرند. اما آزادی اقتصادی برای شهروند مانند اسلحه برای سرباز است. وقتی آزادی اقتصادی را از او بگیرید، ستاندن سایر آزادیها از او آسانتر از بردن برهای رام به مسلخ است. پایگاه فرد برای دفاع از فردیتش، و پایگاه جامعه برای دفاع از خود در برابر حاکمیت سیاسی «آزادی اقتصادی»اش است.
کتاب «بازار آزاد و دشمنان آن» مجموعه درسگفتاری از لودویگ فون میزس، اقتصاددان و متفکر لیبرال است. حجم کتاب زیاد نیست و برای آشنایی با نظریههای میزس درآمد خوبی است.
پیدیاف صفحات ابتدایی کتاب در پست بعد میآید.
برای تهیۀ کتاب نیز میتوانید به این لینک مراجعه کنید: «بازار آزاد و دشمنان آن»
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
🔺 چرا نرخ ارز افزایشی خواهد بود؟
🔻دکتر محمدرضا منجذب
در تحلیل هر بازاری اشاره به شرایط عرضه و تقاضای آن بازار، تحلیلی کامل را در بر می گیرد. اینکه در سالهای اخیر نرخ ارز در ایران افزایشی بوده و خواهد بود، بدلیل محدودیت ها در عرضه ارز و افزایش مستمر تقاضای ارز بوده است. مختصری از عناوین و دلایل ذیلا ارایه می شود، و هر دلیلی قابل تفصیل است:
1-دلایل کوتاه مدت:
اخبار بد، منجمله جنگ ها و تنش های منطقه ای و نیز ورود ترامپ به عرصه انتخابات. شدت و ضعف اخبار هم بر عرضه و هم بر تقاضای ارز تاثیرگذار است. بعنوان مثال ورود ترامپ به انتخابات هرچه به تاریخ انتخابات نزدیک تر شود، آثار انتظاری بر نرخ ارز خواهد داشت.
بلوکه شدن ذخایر ارزی خارج از کشور است. این تحدید کننده عرضه ارز بداخل کشور است.
2-دلایل بلندمدت:
تحریم ها که تبدیل به قانون شده و بطور مستمر صادرات بخارج و عرضه ارز به داخل را تحدید می نماید.
خود تحریمی، بعنوان مثال نپیوستن به معاهدات بین المللی چون اف ای تی اف و ...
وجود ترازهای منفی (بودجه، بانکی، تراز پرداختها، و ...) که موجب افزایش کسری بودجه، گسترش نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی و ... شده است. این هم موجب افزایش نرخ ارز می شود و هم تامین کننده کسری بودجه است.
3-نداشتن برنامه توسعه بلندمدت
عمل نکردن به مزیت نسبی در صادرات و تحدید صادرات و عرضه ارز
گسترش مستمر واردات یا افزایش مستمر تقاضای ارز
4-طبق نظریه PPP در محاسبه نرخ ارز، تفاوت تورم داخلی از تورم جهانی باضافه نرخ بهره وری داخلی (در ایران صفر است)، موجب افزایش طبیعی نرخ ارز است. تورم داخلی 45 درصدی و جهانی زیر 10 درصدی، بمعنای افزایش مستمر سی الی چهل درصدی نرخ ارز در سال است.
5-فشار مالیاتی، می تواند موجب تعطیلی تولید، گرایش بسمت فرار مالیاتی از طریق معاملات بوسیله ارز و غیر حساب بانکی و ... افزایش میدهد. بعضا موجب مهاجرت می شود. فشار مالیاتی روی بازارهای موازی ارز، مانند مسکن، خودرو، طلا، ... موجب سوق نقدینگی به بازار ارز می شود.
6-فشار مهاجرت، در نیروی کار ماهر و ساده ، و تحصیلکرده و ... تقاضای ارز را افزایش می دهد.
7-بازار پولی ناکارآمد و نرخ بهره پایین و غیر جذاب، نقدینگی را به بازارهای موازی و ارز سوق می دهد.
موارد چندی دیگر در این راستا قابل ذکر است. بدیهی است هر کدام از موارد مذکور راهکارهای خود را می طلبد. در کنار آنها مدیران شایسته و کاربلد لازمه مقابله با مشکلات است.
🌐 کانال دکتر منجذب
🔺 سال آینده تورم 60 درصد
🔻دکترحسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در پاسخ به این پرسش که هر وقت صحبت از افزایش دستمزد میشود، کارفرمایان فریاد برمیآورند که اگر چنین شود واحدهای تولید تعطیل میشوند، با این گزاره موافقید یا خیر؟ به «شرق» گفت: طبیعی است که وقتی قیمت هر کالا یا خدماتی افزایش پیدا کند، اثرات قیمت نسبی بر آن بار میشود و افزایش قیمت بر بازار هم تأثیر میگذارد. او افزود: از این نظر آنها درست میگویند اما باید دید مقصر کیست؟ آنها راست میگویند اما از این جهت راست میگویند که هزینههای بنگاه تولید یا اقتصادیشان با افزایش حقوق و دستمزد، افزایش پیدا میکند. اما باید دقت داشته باشیم که افزایش هزینههای واحدهای تولید و بنگاههای اقتصادی فقط مربوط به دستمزد نیست. به این دلیل که سهم دستمزد بنگاهها از کل مخارج، کم و نازل است. من دقیق محاسبه نکردهام اما برآوردم این است که این سهم حدود ۱۰ درصد است.
راغفر تأکید کرد: نکتهای که وجود دارد این است که این واحدها، هزینههای دیگری هم دارند. مسئله اصلی ما دستمزد نیست، بلکه نرخ ارز است که توسط خود دولت تغییر میکند. برای چه؟ احتمالا برای اینکه کسری بودجه را تأمین کند. حالا هزینه این نوع مدیریت را چه کسی میدهد؟ حتما تولیدکننده، کارفرما و مردم عادی این هزینه را میپردازند. حتما این هزینه را آن کارفرما هم میپردازد. اما اگر موضوع فقط دستمزد بود، با افزایش حقوق و دستمزد مطابق وضع درست میشد. حالا کارفرمایان چون زورشان به عوامل شکلدهنده تورم نمیرسد، فشار موجود سر کارگر و نیروی کار خالی میشود. تأکید راغفر این است که این نابرابری هزینهها و وضعیت در سال آینده، بدتر هم خواهد شد و با افزایش تورم، مدیریت وضعیت موجود در بنگاهها سختتر خواهد شد. دولت اعلام کرده تورم ۴۰ درصد است و همین حدود را برای سال آینده نیز برآورد کردهاند، اما با برآوردهایی که انجام دادهایم به نظر من تورم چهبسا، ۶۰ درصد یا بیشتر باشد؛ بهویژه با شرایطی که درحالحاضر داریم. بههرحال تورم هم میانگین ۳۰۰ یا ۴۰۰ قلم کالاست و برای مردم بیشتر آن بخش حس میشود که سبد کالاییشان را تشکیل میدهد.
آنچه راغفر درباره تورم میگفت، با گزارش مرکز آمار ایران درباره تورم دیماه سازگار است. طبق اعلام مرکز آمار، در دیماه ١۴٠٢، تورم نقطهبهنقطه خانوارهای کشور، ٣٨,۵ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور بهطور میانگین، ٣٨.۵ درصد بیشتر از دیماه ١۴٠١ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. تورم نقطهبهنقطه دیماه ١۴٠٢ در مقایسه با ماه قبل، ١,٧ واحد درصد کاهش داشته است. منظور از تورم نقطهبهنقطه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه سال قبل است.
در گزارش مرکز آمار آمده است: در دیماه ١۴٠٢، شاخص قیمت مصرفکننده خانوارهای کشور به عدد ٢٢٢,٧ رسیده است که نسبت به ماه قبل ٢.۶ درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل ٣٨.۵ درصد افزایش و در ۱۲ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل ۴٣.۶ درصد افزایش داشته است.
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
⭕️ همداستانی جدید اقتصاددانان
احمد میدری
کتاب «مبارزه با نابرابری» را نشر روزنه روانه بازار کرده است. در این کتاب ۲۹ مقاله ارائه شده در همایشی در سال ۲۰۱۹ گردآوری شده است، این کتاب در سال ۲۰۲۱ به انگلیسی و سال ۱۴۰۱ به فارسی منتشر شد.
عنوان کامل کتاب «مبارزه با نابرابری: بازنگری نقش دولت» است. دنی رودریک و اولیور بلانچارد ویراستاران کتاب هستند. هر دو در ایران شناخته شدهاند و از آنها کتب و مقالات گوناگونی به فارسی ترجمه شده است.
نویسندگان این کتاب که خواهان مبارزه نه فقط با فقر بلکه با نابرابری نیز هستند، اقتصاددانانی نیستند که بتوان آنها را به مارکسیسم یا چپ نقابدار نسبت داد.
این نویسندگان را نمیتوان مانند توماس پیکتی خارج از جریان اصلی علم اقتصاد دانست؛ به عنوان نمونه یکی از آنها لارنس سامرز، رییس دانشگاه هاروارد و خزانهداری امریکا و مدیر مشاوران اقتصادی است و دیگری گریگوری منکیو نویسنده کتب درسی مرجع است که کتاب کلیات علم اقتصاد او به زبان های مختلف از جمله فارسی ترجمه شده است.
متن کامل
@meidari
دریوزگی اقتصاد جریان اصلی برای توجیه تخلف تامین اجتماعی دولتی
دکتر علی سرزعیم از معدود اقتصاددانان باسواد جریان اصلی در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به دفاع از تغییرات اخیر در نظام بازنشستگی پرداخته و آن را ناکافی دانسته است که قسمتهایی از آن را مرور میکنیم:
"افزایش تدریجی سن بازنشستگی اقدام لازم و گریزناپذیری است که بالاخره نظام تصمیمگیری همراه با سایر کشورها به انجام آن همت گماشته است. در عین حال به نظر اینجانب تاکید بر اینکه حقوق بازنشستگی معادل ۹۰درصد حقوق افراد شاغل باشد، میتواند تصمیم صحیحی نباشد. برای فهم چرایی این مساله به یک اصل بدیهی توجه کنید: به نظر شما اگر افراد زودتر خانهنشین شوند و حقوق بگیرند، کشور به توسعه میرسد یا اینکه افراد دیرتر به سراغ استراحت کامل بروند؟ روشن است هر عقل سلیمی چنین قضاوت میکند که با تلاش و کوشش بیشتر میتوان به توسعه رسید نه استراحت زودتر. از آن سو، اگر تفاوت درآمد فرد شاغل و کسی که تمام وقت استراحت میکند تنها ۱۰درصد باشد، عقلا عموم افراد ترجیح میدهند بازنشسته شوند به جای اینکه بر سر کار باقی بمانند. این در حالی است که قوانین بازنشستگی بر اساس همان حکمت گفتهشده باید افراد را ترغیب کنند که کماکان شاغل بمانند و دیرتر بازنشسته شوند.
اشکال دیگری که مطرح شده، غیرشرعی بودن تغییر قانون بازنشستگی است؛ زیرا هنگام استخدام، شرط ضمن استخدام بازنشستگی بر اساس قوانین رایج در زمان استخدام بوده است؛ اما اگر در نیمه راه قانون تغییر کند و در عین حال به شاغلان قدیم تحمیل شود مستوجب اشکال شرعی خواهد بود. در پاسخ باید گفت کافی است از بیمهپردازان جوان سوال شود آیا راضی هستید افراد مسنتر زود بازنشسته شوند و در خانه استراحت کنند و از محل حق بیمه شما حقوق کامل بگیرند و نهایتا شما هنگام پیری با احتمال ورشکستگی صندوقها روبهرو شوید؟ قطعا خواهند گفت راضی نیستند! بنابراین اصلاحات یادشده موارد غیرشرعی را کاهش میدهد."
➖➖➖➖➖➖➖➖
عجب! چطور میشود برای توجیه تخلف یک طرف قرارداد از تعهداتش به طرف دیگر، سراغ نظرسنجی از شخص ثالثی رفت؟ بیمهپردازان جوان برای اظهارنظر در مورد تعهد سازمان انحصاری دولتساختهی وابسته به دولت در مورد سنوات بازنشستگی نسلهای قبل از خود چه صلاحیتی دارند؟
با این استدلال که اگر افراد زودتر خانهنشین! شوند و حقوق بگیرند کشور به توسعه میرسد یا اینکه دیرتر به سراغ بازنشستگی کامل بروند؟ چطور است که خدمت مقدس سربازی را هم چند سالی افزایش دهیم تا نیروی کار رایگان افراد، به جای اینکه صرف آمال سادهلوحانه خصوصی شود، مدت بیشتری در خدمت توسعه و منافع ملی قرار گیرد؟ اقتصاددان جریان اصلی، افراد را مهرهها و سربازان و خدمتگزاران دولت میبیند برای دستیابی به توسعهی کشور! اقتصاددان آزادیخواه مکتب اتریشی در بهترین حالت دولتمردان را مستخدم و خدمتگزار رفاه مردم و مهرههایی جهت دستیابی آنان به منافع خصوصی خود میبیند و توسعه را چیزی جز رفاه همین مردمان و افراد خصوصی تعریف نمیکند.
دقیقا با خواندن چنین مطالبی است که میشود پی برد که چرا کرسیهای دانشگاهی و جوایزی نظیر نوبل نصیب اقتصاددانان دولتچاکر جریان اصلی میشود و نه اقتصاددانان آزادیخواه مکتب اتریشی
این توجیهات تئوریک بافتن برای تخلف واضح از تعهدات قراردادی و عطفبماسبق کردن قانون، یادآور توجیهات و معاذیری است که اقتصاددانان جریان اصلی دهههاست برای توجیه تجاوز آشکار دولتها در الغای یکجانبه تعهد تادیه طلا بازای اسکناس میتراشند.
ضمنا نشان داده شده که اگر هر بازنشسته به جای پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی، فقط و فقط با همان وجوه، طلا میخرید و صرفا پساندازش را از دستدرازی دولت بواسطهی خلق نقدینگی، مصون میداشت، پولی که امروز نصیبش میشد بسیار بیشتر از مبالغ مستمری بازنشستگی فعلی بود.
بجای پرسش از چرایی دخالت دولتها در موضوع تامین اجتماعی که این حیطه را هم مثل بقیه حیطهها به نابودی کشانده، برای جبران ناکارآمدیها، تخلف از تعهدات قراردادی و دستدرازی به حقوق مردم را پیشنهاد میدهند! اینست حقیقت اقتصاد دولتچاکر جریان اصلی!
🆓 @FreemarketEconomy
رنج طبیعت
پدیده سولاستالژی چگونه اتفاق میافتد؟
✍️الهام حمیدی / نویسنده نشریه
گلن آلبرکت، فیلسوف و استاد دانشگاه مورداک در پرت استرالیا بود. در سال 2002 او را یک حامی سرسخت حفظ محیط زیست میشناختند که به توسعه پایدار و چگونگی ارتباط انسان با طبیعت علاقه زیادی نشان میداد. او در پروژههای حفظ محیط زیست در منطقه هانتر استرالیا فعالانه شرکت میکرد و مقالاتی نیز در این زمینه منتشر کرده بود. ساکنان این منطقه از استرالیا عادت داشتند برای هر نگرانی محیط زیستیشان با او تماس بگیرند و یقین داشتند که از هیچ مشاوره و راهنمایی دریغ نمیکند.
ولی در همان سال گلن متوجه افزایش تعداد تماسهای مردم و ابراز نگرانیشان در مورد توسعه یک معدن زغالسنگ در منطقه شد. به گفته گلن ناراحتی مردم از تاثیر این پروژه بر سلامت و حتی بر هویتشان به حدی عمیق بود که حتی از پشت خطوط تلفن هم میشد به میزان پریشانحالی و اضطراب آنها پی برد. مشاهده چنین حس آشفتگی جمعی آنهم به دلیل تغییرات در محیط زندگی و طبیعت آن، توجه گلن آلبرکت را در مورد نقش رنج اکوسیستم بر رنج انسانی جلب کرد. او در مقالهای در سال 2005 با بررسی این موضوع، یک مفهوم جدید به نام «سولاستالژی» (Solastalgia) را به ادبیات روانشناسی و محیط زیستی اضافه کرد. گلن در این مقاله سولاستالژی را اینگونه تعریف میکند؛ «حس دلتنگی برای وطن وقتی هنوز در آن زندگی میکنید».
سولاستالژی آن غم و ناراحتی جمعی است که به دلیل تغییرات محیط زیستی در سرزمینی که سالها در آن زندگی کردهاید به وجود میآید. این پریشانی و نگرانی نتیجه تغییر در آن حس اصیل و درک فردی از طبیعت، منابع و چشماندازهای محل زندگی است، بهگونهای که در سبک زندگی روزمره، خاطرات کودکی و هویت افراد تاثیرگذار باشد. یک تغییر کوچک در مسیر پیادهروی روزانه، خرابی بخشی از یک پارک که جزئی از خاطرات کودکی افراد بوده است، یا مشاهده کوههای بیبرف که سالها پوشیده از برف بودهاند، میتواند مردم را درگیر احساس ناخوشایندی از بیگانگی و ناامنی کند.
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
📚برترین کانالها برای افزایش دانش علمی
🔸انجمن علمی اقتصاد
@anjoman_elmi_eqtesad
🔹سیگنال و آموزش رایگان فارکس
@amoozesh_artin
🔸مجله علمی هنری "آبی"
@bluemagazinetoknow
🔹آموزشانگلیسی.موزیک.سریال
@English_Echo
🔸جذب جنس مخالف با اسرار روانشناسی
@moshavereh_shoma
🔹[ آموزش های رشته علوم سیاسی ]
@Political_Science95
🔸فرزندپروی گلاسر با تئوری انتخاب
@moraghbat
🔹آهنگ و ریمیکس جدید ( پاپ . رپ )
@MojRemix2
🔸کانال تخصصی روابط بینالملل
@InternationalRel
🔹پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🔸تِکستهای انگلیسی+کُلی اِصطلاحات کاربُردیِ
@English_cafe8
🔹خودشناسی ؛ افکارمثبت ؛ مراقبه
@pluosafkar
🔸رابطه احساسـی~ موفق ~میخوای؟ بیا اینجا
@bonsai_psy
🔹《دوبیتی و رباعی 》
@Delaviz_20
🔸انگلیسی واقعی با سریالهای کمدی
@Englishwithmima
🔹قرابت و ضرب المثل
@gerabatmanaii
🔸فیتنس(رژیم،علم تمرین)
@FitnessBody97
🔹مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
🔸دل واره های تنهایی
@gandomzaran
🔹تحلیل جنگ های ترکیبی
@warfarehybrid
🔸متن دلنشین
@aram380
🔹آموزش گرامر زبان انگلیسی
@Grammarzabanenglish
🔸" چاپ کتاب - اکسپت مقالات ISl "
@Researchpolitic
🔹کلبه ے سبز
@kolbh_sabzz
🔸قلمرو زبانی
@zabanfarsiva
🔹کافه موزیک
@moosigi98
🔸زیباترین اشعار
@aftabmahtabi
🔹کافه شعر
@Kafee_sheerr
🔸کارتون و انیمیشن
@KidslanguageClasses
🔹رازی نهفته [فلسفی]
@razhoft
🔸آچار فرانسه زندگی
@asrarekoantomi
🔹«چشم انداز اقتصاد جهان»
@Languagepolitics
🔸دوره مکالمه گرامر رضا ارشنیا
@rezaarashniastory
🔹مجله ی هنری
@tasavirhonarie
🔸کتابخانه دانشجویی
@ketabkhanehdaneshjoyan
🔹قطعاتی از معروفترین کتابهای دنیا !!
@mybookstan
🔸اشعار و کتاب های ممنوعه!!!
@tidaa
🔹اقتصاد و رسانه کانال دکتر فرشاد پرویزیان
@Economedia
🔸یک فنجان شعر بنوشیم
@BI_MOLAAHEZEH
🔹بامالیات/برای آگاهی از مقررات مالیاتی
@bamaliat
🔸رمان های جنایی و فانتزی
@book_media1
🔹آکادمی درس زبان انگلیسی
@zabannejame
🔸جعلیات ادبی
@jaliateadabi
🔹ایلتس
@IELTSzaban10
🔸شیمی در زندگی روزمره
@chemistry99
🔹آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🔸آکادمی جامع ریاضی
@riazijame
🔹پایش سیاسی ایران
@ir_REVIEW
🔸بلبلی برگ گلی
@Bolbolibargegoli1397
🔹روزی یک تست انگلیسی
@QuizzabanEnglish
🔸اشعار ناب و ماندگار
@Oshaagh_sher
🔹انگلیسی با موزیک
@ZabanMusicEnglish
🔸فراخوان چاپ مقالات علمی - پژوهشی
@RNmagz
🔹انگلیسی از صفر
@english_converstaion
🔸دوره های رایگان هوش مصنوعی
@ai_pack
🔹متافیزیک "عرفان " قانون جذب
@MetaphysicalDargon0000
🔸ادبیات فارسی متوسطه ی دوم
@farsiem2
🔹انگلیسی با فیلم
@englishfilmava
🔸کلبه قشنگ من
@stiiiiicker
🔹فیلم چی ببینیم؟
@Filmsofun
🔸آشپزی حرفه ای
@telefoodgram
🔹علوم و فنون ادبی
@aroozgafyie
🔸دانش سیاسی
@Baharestan_MAG
🔹آکادمی زبانهای خارجه
@academimehdi
🔸آموزش انگلیسی۴ مهارت در آیلتس۱ساله
@Englishteacher563
🔹یک فنجان کتاب گرم
@ketabkhaneadabi1398
🔸کانال هتل کتاب
@Hotel_book
🔹طب سینوی، درمان های خانگی
@teb_sinawi
🔸جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
🔹کتب صوتی نایاب / زندگینامۀ مشاهیر و...
@feqdanedel
🔸آرایه های ادبی
@ARAIEHAYeadabi
🔹کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🔸راههایِ نویسندگی
@ErnestMillerHemingway
🔹من و کتاب، |𝐏𝐃𝐅|
@aramesh13577
🔸کتابخانه علمی فایل"PDF"
@politicalLibrary
🔹آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
🔸مشاوره سرمایه گذاری
@shiraz_boorse
📌هماهنگی برای تبادل
@AminTabaghchi
❄️ دکتر مسعود نیلی؛
آیا برای کاهش پایدار نرخ رشد نقدینگی، باید از اجزای آن شروع کرد تا بعد نتیجه خود به خود به رشد پایینتر نقدینگی منتهی شود یا آنگونه که الان پیش میرود، مستقل از عملکرد اجزای نقدینگی، میتوان همه فشار را بر متغیر نهایی یعنی نقدینگی کل وارد آورد؟ آنچه در حال حاضر مشاهده میکنیم آن است که رشد حجم پول همچنان در دامنه نگرانکننده حرکت میکند. توجه داشته باشیم که از سال۱۳۵۸ تا قبل از سال گذشته، بدترین سال از نظر رشد حجم پول، در سال۱۳۷۵ با عدد ۳۸درصد به ثبت رسیده است و ما هم اکنون در جایی بسیار بالاتر قرار داریم. از نظر رشد پایه پولی هم، رقم ۴۵درصد فروردین امسال، همه ارقام سالهای ۱۳۵۸ به بعد را درنوردیده و با فاصلهای اندک نسبت به دوسال غیر منضبطترین سالهای عملکرد اقتصاد کشور یعنی سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷ قرار گرفته که چه بسا تا الان، از رکورد آن دوسال هم عبور کرده باشد.
همانطور که مشاهده میشود، حجم پول بهعنوان شاخصی از بیقراری آحاد اقتصادی و پایهپولی بهعنوان شاخصی از بیقراری دولت، شرایط مورد نیاز را فراهم نمیکنند. واقعیت این است که نهاد بانک مرکزی، در نظام حکمرانی اقتصادی ما، به تنهایی فاقد ابزارها و اختیارات لازم برای هدفگذاری حجم نقدینگی است. رشد حجم پول عمدتا تابع فاصله میان نرخ سود بانکی و تورم و بخش قابلتوجهی از رشد پایه پولی تحتتاثیر چگونگی تامین کسری بودجه دولت تعیین میشود که در هیچیک از آنها، بانک مرکزی نهاد تعیینکننده نیست. ازآنجاکه قبلا درباره خطرات رشد حجم پول و چگونگی کنترل آن، مطالبی را منتشر کردهام، در اینجا، تمرکز خود را بر پایه پولی قرار میدهم. رشد پایه پولی در پایان سال۱۴۰۱، جهشی بیش از ۱۰ واحد درصدی نسبت به سال۱۴۰۰ را نشان میدهد و از ۶/ ۳۱درصد به ۴/ ۴۲درصد افزایش یافته است./متن کامل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
📢 دوشنبهها با نشستهای تخصصی آکادمی دانایان
💢 عنوان نشست: «آیندهی پول»
سخنران: فرهاد نیلی
️🔸 شیوهی برگزاری: آنلاین
️📆 زمان برگزاری: سهشنبه ۲۴ بهمن / ساعت ۱۷ الی ۱۹
🔽 ثبت نام در نشست:
🌐 https://danayan.academy/academyplus/seminar-24/
🔻مشاهدهی لایو نشست در آپارات:
🌐 aparat.com/danayan.academy
🔽 مشاهدهی متن و ویدیوی نشستهای قبلی:
🌐 https://danayan.academy/academyplus/
#سخنرانی_آکادمی
➖➖➖➖➖
@HosseinAbdohTabrizi
دکتر عبدالناصر همتی:
🔺مسئولین دولتی مرتب تکرار می کنند که مجلس بیش از ۴۰۰ همت کسری بار بودجه کرده است؛ انگار خود لایحه دولت تراز بوده!
🔺مگر نگفتید،یکدست و هماهنگ شده اید؟
🔺اگر از این حرفها قصد توجیه تورم بالای سال آینده را ندارید، خوب بنشینید و با هم معضل را حل کنید.
🔺چرا مرتب به جامعه سیگنال انتظارات تورمی میدهید؟
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
✍️دکتر محمدرضا اسلامی
🖊 من شایسته این تدریس نیستم
🔷قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افقهای کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
🔷 مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن.
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد.
🔷 بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکلگرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است.
🔷وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:
«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم. بنابراین پیشنها می کنم که مدیر فنی شرکت ما (آقای Nathaniel Wagner) این تدریس را انجام دهد.»
🔷جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.
قدری جا خوردم.
کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است! ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند.
واقعا به فکر فرو رفتم. آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟ آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟
آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم؟
یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟ و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…
🔷 این فکر ها آمد و رفت.
گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم. اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.
🔷 سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و …
🔷 رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.
آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.
توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است.
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
دست نامرئی انتظارات تورمی
👤 دکتر علی ظریف ، پژوهشگر اقتصادی دانشگاه ایندیانا
✍️ انتظارات تورمی متاثر از عواملی مثل اخبار، گزارشهای اقتصادی، قیمت کالاها و سیاستهای پولی کشور هستند و از این کانال بر رفتار مصرفکننده و استراتژیهای کسبوکارها اثر میگذارند.
✍️ بهعنوان مثال، تصمیم مصرف و پسانداز خانوار یا تصمیم سرمایهگذاری و توسعه یک بنگاه کاملا بر مبنای انتظارات تورمی آنها و پیشبینی که از قیمتهای آینده دارند، اثر میپذیرد.
✍️ بنابراین فهم پویاییهای این روابط برای سیاستگذار پولی برای هدایت انتظارات تورمی و ثبات اقتصاد کلان ضروری است.
✍️ مشاهداتی که افراد و بنگاهها از قیمتها و از اخبار دریافت میکنند در ادراکشان از تورم در آینده اثر ویژهای میگذارد. این برداشت ذهنی میتواند اختلاف قابل توجهی با تورم واقعی و محققشده داشته و بیشتر یا کمتر از آن باشد.
✍️ این برداشت ذهنی بر مبنای ویژگیهای افراد یا ویژگیهای بنگاهها میتواند کاملا متفاوت باشد.
✍️ به نظر میرسد بانک مرکزی بهطور فصلی از بنگاههای بزرگ درخصوص انتظارات تورمی آنها پرسشنامهای را تکمیل میکند؛ ولی متاسفانه دسترسی کافی به اطلاعات آن وجود ندارد.
✍️ در آمریکا، فدرالرزرو نیویورک و پرسشنامه میشیگان (در برخی سالها پرسشنامه دانشگاه شیکاگو) بهطور منظم از طریق همین روش انتظارات تورمی را میسنجند و منتشر میکنند.
✍️ در ایران هماکنون رابطه بانک مرکزی و خانوارها و بنگاهها در چارچوب سنتی و قدیمی خود پیش میرود و هیچ نگاه ساختارمندی به انتظارات تورمی بهعنوان ابزار سیاست پولی وجود ندارد.../متن کامل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
🟣 درسهای ماندگار آموزگار «اقتصاد ایران»
مسعود نیلی، در زمینه سیاستگذاری، بدون شک برنامه سوم توسعه را مهمترین دستاورد خود میداند که هنگام انجام آن، هدفی چون متحول ساختن برنامهریزی در کشور را دنبال میکرده است. این اقتصاددان در ادامه به این نکته اشاره کرد که بهرغم عدم حضور در سازمان برنامه و بودجه در دوران اجرای برنامه سوم، بهترین عملکرد اقتصادی سالهای بعد از انقلاب در همان سالهای اجرای برنامه سوم توسعه رقم خورد.
مسعود نیلی: ما اقتصاددانان، با جامعه به اندازه کافی صحبت نکردهایم و درباره چرایی ایجاد و تداوم مشکلات به اندازه کافی توضیح ندادهایم. ما اقتصاددانان همچنان به یک چارچوب واحد برای ارتباط و تبادل نظر نرسیدهایم.
لینک متن کامل
#اقتصاد
https://daraian.ir/
دارایان: داشته های اقتصاد ایران
@daraian
https://x.com/Fparvizian48/status/1753076945263427601?t=G-_TtlkgMXkMYBY7LhkMvg&s=35
Читать полностью…اقتصاد و آموزش
فرشاد پرویزیان
پیامی تلخ البته ساده و گویا دریافت کردم، نامه ای به آقای دکتر چشمی استاد دانشگاه فردوسی، که چرا دانش آموختگان اقتصاد حق شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش ندارند و دکتر چشمی نامه را برای من هم ارسال کرده است. یاد سخن دکتر مصطفی صفاری کردم که نخواست جایی استخدام شود چون اقتصاد خواندهها باید شغل تاسیس کنند و خود، دیگران را استخدام کنند؛ نه اینکه حقوق بگیر شوند. یاد نوشتههای ارزشمند دکتر فرهاد نیلی در باب آنچه دانشکدههای اقتصاد نمی آموزند افتادم که دانشجویان اقتصاد برای کسب و کار چه چیزها نمیدانند و خاطرم آمد نوشتههای دکتر محمد مهدی بهکیش استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی در همین خصوص که خود نیز در باب مظلومیت دانشجوهای رشته اقتصاد، چند مطلب با ایشان رد و بدل کرده ام. سپس مطلبی یادم آمد که نمیدانم از کیست اما بسیار جذاب است. چندین دهه است دانش آموزان مقطع راهنمایی و بعد متوسطه اول را بر اساس نمرات ریاضی هدایت تحصیلی میکنیم، بالاترین نمرات بویژه در ریاضی به عنوان شاگرد زرنگ و با هوش و مودب و همه چیز دان، رشته ریاضی، نمرات بعدی با قدری ارفاق در نگاه به هوششان روانه رشته تجربی و باقی مانده را با انگ و برچسب کم هوش و با نگاهی طرد کننده روانه رشته انسانی کرده ایم. در باب هوش و ادب دانش آموزان ریاضی و تجربی که تخصص ندارم اما همین به ظاهر کم هوشان را در دانشگاه روانه رشتههای مدیریت و اقتصاد و حقوق و روانشناسی و علوم سیاسی کرده ایم. مدیریت و اقتصاد جامعه و سلامت روان مردم را تا همین اندازه کم ارزش میدانیم که شاگرد تنبلهایمان عهده دارشان شوند و شاگرد زرنگهای اصلی بشوند آقای مهندس (این روزها بعضا شاغل در تاکسیهای اینترنتی) کمی با هوش کمتر بشوند پزشک و سلامت جسممان را متولی شوند و شاگرد تنبلهای کم هوش و فاقد درک ریاضی بروند رشته اقتصاد که در دانشگاه با ریاضیات کاربردی و آمار و سنجی سروکار داشته باشند و بعد بپرسیم چرا اقتصاد را درمان نمیکنید؟ حال آنکه تصمیمگیران اصلی، بخش دیگری از همان شاگرد تنبلهای احتمالا علوم سیاسی خوانده هستند که به حرف اقتصاددانها گوش نمیدهند. البته بعدترها رشته اقتصاد نظری از دیپلم ریاضی دانشجو پذیرفت و تعدادی از همان بچه زرنگهای درسخوان به رشته اقتصاد راه یافتند اما اساس نگاه به اهالی علوم انسانی و اقتصاد تغییری کرده است؟ این نامه را کجای دلم بگذارم که برای آموزش همان اقتصاد در رشته انسانی دبیرستانهایمان هم، دانش آموختگان اقتصاد حق مشارکت ندارند؟ و همه این دبیرستانیهای عزیز چگونه تقسیم بر صندلیهای دانشگاهی میشوند؟ به نظر بهینه پارتو که هیچ حتی بهینه نش یا بینابینی، در این بازی انتخاب رشته، محقق نمیشود. داستان ساده اما نه از روی عمد بل از روی تخصیص نابهینه است. وزارت علوم و بهداشت و درمان، تعدادی استاد استخدامی و گروه و کارمند و خدم و حشم دارند که حقوق میگیرند، بماند تاسیسات و تجهیزات نصبی و ساختمانی، این امکانات و استادان حقوق بگیر، ظرفیت مشخص برای پذیرش دانشجو دارند، دارای بازار کار باشد یا نباشد. تحقیقات و پایان نامهها انجام میشوند، درخور حل معضلات واقعی صنعت و اقتصاد باشند یا نباشند؛ مهم ارائه آمار دلفریب تعداد مقالات و شاخص خود ساخته تولید علم است! القصه کلی بودجه دولتی و منابع اندک خانوادهها صرف پاس شدن واحدهای درسی توسط دانشجویانی که میدانند امیدی به یافتن شغل مرتبط نیست. شک دارید؟ به آمار بیکاران دارای تحصیلات عالی مراجعه کنید. نتیجه؟ تعداد دانشگاههایمان از چین و هند یک و نیم میلیارد نفری بیشتر است! آنها در اقتصاد و فناوری چه کرده اند و ما چه؟ راه حل دشوار نیست اما درد دارد! دانشگاههای پیشرفته جهان از فرزندان خود نیز شهریه میگیرند! مقاطع تکمیلی نیز عمدتا با بورسهای تحصیلی از صنعت و مراکز اقتصادی اداره میشود که بتوانند مشکلی از اقتصاد و صنعت و سایر بخشها حل کنند. بماند که آمار منتشر شده (امیدوارم اشتباه باشد) بیانگر تقلب در حدود ۲۹ درصد پایاننامهها و رسالهها است. کافی است بودجه دانشگاهی را به مدارس بدهید و همه دانشگاههای دولتی شهریه بر شوند. مطمئن باشید نظام بازار همه چیز را اصلاح میکند. رشتههای بدون بازار کار، متقاضی ادامه تحصیل نخواهند داشت مگر استادان معزز گونه ای آموزش دهند و طرحهای تحقیقاتی از بخش خصوصی دریافت کنند که برای جوانان جذاب باشد و مشکل بیکاری فارغ التحصیلان و نبود ارتباط صنعت و دانشگاه و هدررفت منابع رفع شود. انصافا بخشی از بودجه را هم به هنرستانهای توانمند بدهید. بررسی کنید نظام آموزش فنی و حرفه ای آلمان و کارگران حرفه ای که روانه بزرگترین بنگاههای اقتصادی میکند. خروجی این اوضاع آموزشمان، پراید است! تا آموزش و پرورش بر مبنای تجاری دارای شبهه منافع در کنکور باشد اوضاع همین است.
t.me/Economedia