razhoft | Unsorted

Telegram-канал razhoft - رازی نهفته

1886

https://t.me/contact

Subscribe to a channel

رازی نهفته

@razhoft

این که عقل عادی انسانی چقدر محدود و نابسنده است و وضوح آگاهی چقدر کم است، از روی این واقعیت قابل فهم است که علی رغم گذرایی و کوتاهی عمر انسان که در سیلان زمان بی پایان گم می‌شود، و علی رغم ماهیت تردید آمیز هستی ما و اسرار بی‌شماری که همه جا آزارمان می‌دهند و سرشت پر معنای پایدار های مختلف و نابسندگی مطلق زندگی، فلسفه ورزی مداوم و بی وقفه کار همه ی انسان ها نیست؛ و در واقع حتی کار تعداد زیادی، یا بخشی، یا حتی عدۂ کمی از انسان ها هم نیست، بلکه صرفا تک و توک افراد مطلقا استثنایی هستند که فلسفه می ورزند. بقیه در این رؤیا زندگی می‌کنند و فرق زیادی با حیوانات ندارند و در نهایت، فرقشان با آنها در آینده نگری و پیش بینی چند سال بعدشان است. نیاز متافیزیکی آنها ، که خودش را تحمیل می‌کند، پیشاپیش مقامات از طریق مذاهب بر طرف می‌کنند و این مذاهب هرچه باشند کفایت می‌کنند.

ولی، می‌شد که عده ی بیشتری از مردم نه در ظاهر بلکه در خفا فلسفه بورزند، هر چند ممکن است بعدا معلوم شود همین طور است. چون مخمصه‌ای که در آن گیر کرده ایم حقیقتا وضعیت اسف باری است!
چند وقتی زندگی پر از درد و زحمت و کمبود و اضطراب، بی آن که لااقل بدانیم از کجا و به کجا و برای چه، و تازه علاوه بر همه‌ی این‌ها کشیشان و روحانیون مذاهب مختلف و مکاشفات گرانقدرشان در این باره و تهدیداتشان علیه ناباوران.

به علاوه، این واقعیت مطرح است که ما همچون مشتی نقاب به هم نگاه می‌کنیم و با یکدیگر معاشرت می‌کنیم؛ نمی‌دانیم که هستیم، بلکه شبیه نقاب هایی هستیم که حتی خودشان را هم نمی‌شناسند. حیوانات هم دقیقا همین طور به ما نگاه می‌کنند و ما هم آنها را این طور می‌بینیم.

[متعلقات و ملحقات
آرتور شوپنهاور
مترجم ولی یاری]


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

هیچ علت دیگری ندارد جز «خود زیبایی« [یعنی همان ایده‌ی زیبایی]، و برای من فرقی نمی‌کند که ارتباط خود زیبایی با آن چیز از راه حضور در آن یا حلول در آن چگونه باشد؛ چه در این باره هیچ ادعایی ندارم بلکه همین‌قدر می‌دانم که چیزهای زیبا فقط در پرتو «خود زیبایی» زیبا هستند.

فایدون
افلاتون
ص ۵۴۰


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

بودن، یا نبودن: مسئله این است

آیا شایسته‌تر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم،
یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم
تا آن دشواری‌ها را ز میان برداریم؟
مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس؟
و در این خواب دریابیم که رنج‌ها و هزاران زجری که این تن خاکی می‌کشد، به پایان آمده.
پس این نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.
مردن… آسودن… و باز هم آسودن… و شاید در احلام خویش فرورفتن.
ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب مرگ
پس از رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید می‌آید
ما را به درنگ وامی‌دارد؛ و همین مصلحت‌اندیشی است
که این‌گونه بر عمر مصیبت می‌افزاید.
وگرنه کیست که خفّت و ذلّت زمانه، ظلم ظالم،
اهانت فخرفروشان، رنج‌های عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران
و دست ردّی که نااهلان بر سینه شایستگان شکیبا می‌زنند، همه را تحمل کند،
در حالی که می‌تواند خویش را با خنجری برهنه خلاص کند؟
کیست که این بار گران را تاب آورد،
و زیر بار این زندگی زجرآور، ناله کند و خون دل خورد؟
اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید،
از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد،
اراده آدمی را سست نماید.
و وا می‌داردمان که مصیبت‌های خویش را تاب آوریم،
نه اینکه به سوی آنچه بگریزیم که از آن هیچ نمی‌دانیم.
و این آگاهی است که ما همه را جبون ساخته،
و این نقش مبهم اندیشه است که رنگ ذاتی عزم ما را بی‌رنگ می‌کند.
و از این رو اوج جرئت و جسارت ما
از جریان ایستاده
و ما را از عمل بازمی‌دارد.
دیگر دم فرو بندیم، ای افیلیای مهربان! ای پری‌رو، در نیایش‌های خویش، گناهان مرا نیز به یاد آر.

هملت
شکسپیر
پرده سوم صحنه نخست


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

هریک از ما کارهایی در زندگی انجام داده ایم که نمی توانیم به آن ها افتخار کنیم.

کارهایی که شاید به هیچکس نتوانیم بگوییم، جز دوستانِ نزدیک خود.

اما کارهایی هم هست که به آن ها هم نمی توانیم بگوییم. کارهایی چون رازی در قلب خود، نگاه می داریم و فقط خود و خود از آن ها باخبریم.ولی بگذار رازی برایت بگویم.

کارهایی هم هست که حتی در خلوت خود نیز آن ها را به خود نخواهیم گفت.

افکار و کارهایی که با شرم، حتی از خود پنهان می‌کنیم. همه‌ی ما پنهان می کنیم.

[یادداشت‌های زیرزمینی
داستایوفسکی]


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

2⃣
از همین روست که هندسه، حساب، موسیقی، فیزیک، طب، معماری، و تمامی علوم که تابع حکم تجربه و استدلال هستند می باید فزونی گیرند و توسعه پیدا کنند تا تکامل یابند. قدما آنها را تنها به صورت شکل بسیار ابتدایی از پیشینیان خود به ارث بردند، و ما آنها را به صورت بهتر از آنچه دریافت کرده ایم واگذار آیندگان خواهیم کرد. از آنجایی که تکامل آنها به زمان و زحمت احتیاج دارد، بدیهی است زحمت و وقتی که صرف آنها کرده ایم نتیجه کمتری می داد اگر از حاصل کوشش قُدما بی بهره می ماندیم. پیوند آنها با هم، ولی، باید نتیجه ی بزرگ تری به بار آورد تا هر کدام بتنهایی.
تشخیص این تفاوت باید ما را بر آن دارد که به کور ذهنی آنانی که در اثبات موضوعات فیزیک فقط به امر صلاحیّت متوسل می گردند تأسف بخوریم، حجت هایی که باید بر اساس استدلال های عقلانی و تجارب استوار باشند؛ و تمیز دادن چنین تفاوتی باید ما را از شرارت آنهایی هم که در الهیّات به جای صلاحیت و حکم کتاب های آسمانی و اولیای دین به عقل و استدلال متشبّث می گردند به هراسمان اندازد. بر ماست که ترس از مردمی که جرأت نمی کنند چیزی در فیزیک ابداع کنند بزداییم و دل و جرأت به آنها بخشیم، و باید جلوی وقاحت آن عده ای را هم که کوردلانه ابداعات جدیدی را در الهیّات بیرون می دهند بگیریم...
پانسه (اندیشه ها)

ما حقیقت را نه تنها از طریق عقل می شناسیم، بلکه با دل نیز، و از این دوّمی است که اصول اولیه را درمی یابیم؛ و عقل که کاری از دستش در این زمینه ساخته نیست بیهوده می کوشد با آنها در افتد. پیروان مکتب شکّاکی که فقط طالب حقیقت اند زحمت بیهوده می کشند. ما می دانیم که خواب نمی بینم، هر چند امکان ندارد این را با عقل به اثبات رسانیم، و این ناتوانی فقط نشانگر ضعف عقل ماست، و نه آن طور که آنها ادعا می کنند، نامعلومی کلّی شناخت و معرفتمان. چه، شناخت ما از اصول اولیّه، مثل مکان، زمان، حرکت، اعداد، همان قدر محکم و پا برجاست که اصول حاصله از عقل و استدلال هایمان. و بر این شناخت های دل و غریزه است که عقل باید تکیه کند و بحث های خود را ارائه دهد. ما با فراست غریزی و دل می دانیم سه بعد در فضا وجود دارد، و این که شمار اعداد بی نهایت است؛ و بعد از آن است که عقل توضیح می دهد هیچ دو عدد مجذوری وجود ندارد که یکی از آنها دو برابر دیگری باشد. اصول احساس می شوند، فرضیّه ها به نتیجه می رسند، آن هم به طور یقین، هر چند طرق یکی نباشند. برای عقل همان قدر بی فایده و مسخره خواهد بود که از دل ارائه دلایل اصول اولیه را انتظار داشته باشد، که دل از عقل بخواهد درکی عاطفی از فرضیّاتی که قصد اثباتشان را دارد به ما القا کند.
این ناتوانی فقط به درد تحقیر کردن عقل می خورد که مایل است که بر همه چیز داوری کند و اطمینان و یقین ما را متزلزل نسازد، چندان که گویی فقط عقل است که می تواند به ما چیزی بیاموزد. این کاش که ما را به عقل هرگز نیاز هیچ نمی بود، و این که همه چیز را از طریق غریزه و احساس در می یافتیم! ولی طبیعت، ما را از چنین فیضی محروم کرده و برعکس معرفت اندکی از این نوع را در اختیارمان نهاده است، و بیشتر معرفت های دیگر را باید از طریق استدلال و تعقل حاصل نمود.
بهمین جهت آنانی که خداوند به آنها دین را از طریق احساس عاطفی و قلبی عنایت فرموده است بسیار خجسته اند و در ایمانشان راسخ و مطمئن. ولی آنانی را که بی بهره از آنند ما فقط از طریق عقل و استدلال می توانیم قانعشان سازیم؛ و باید صبر کنیم تا آن زمانی که خداوند آن را از طریق احساس قلبی و عاطفی القا نماید، که بدون آن فقط ایمانی خواهد بود انسانی، و به کار رستگاری نخواهد خورد...
دل براهین مختص به خود را دارد که عقل از آن هیچ نمی داند و ما آن را در هزاران چیز احساس می کنیم. من می گویم که دل، سازنده ی جهان را طبیعتاً دوست می دارد، و نیز خودش را به طور طبیعی، فقط باید دید که خود را وقف کدامین می سازد و این که به میل خود طرف که را می گیرد. شما یکی را ترک کرده و دیگری را نگه داشته اید، مگر عقل است که سبب می شود تا دوست بدارید؟
این دل است که وجود خدا را حس می کند، و نه عقل. و ایمان مفهومش این است که خدا را از راه دل توان شناخت و نه از طریقه عقل....

قطعه ای از مقدمه بر رساله ی مربوط به خلأ
نویسنده: بِلِز پاسکال
مترجم: کامبیز گوتن


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

رویاها همانطور که می‌دانید چیزهای خیلی عجیبی هستند قسمت هایی از آن‌ها با وضوحی مخوف و با جزییاتی به دقت پرداخت شده مثل جواهرات اند و قسمتهایی از آنها را می‌توان چهار نعل تاخت وبدون توجه به آنها از زمان و مکان عبور کرد. به نظر می‌رسد که رویاها نه با دلیل و منطق بلکه با میل و احساس تحریک می‌شوند ، نه با مغز بلکه با قلب.

من رویا را حقیقت می‌دانستم همانطور که هست چنانکه اگر شخصی یکبار حقیقت را دیده بود چه در خواب و چه در بیداری ازآن دست نمی‌کشید من هم از رویا دست بردار نبودم ولی آن زندگی واقعی را که شما می‌سازیدش را من می‌خواستم با خودکشی ام خاموش سازم.

رویای مردی مضحک صفحه ۱۸ و ۱۹
فئودور داستایوفسکی


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

📚 برترین کانال‌ها برای خواندنی عمیق و شنیدنی لذت‌بخش

📕کتب صوتی نایاب / زندگینامۀ مشاهیر و...
@feqdanedel
📚 آموزش انگلیسی مبتدی تا آیلتس۲ساله
@teacheruniversity
📚 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
📚 کتابخانه صوتی من
@ketabegooya_man
📚 آشنایی با اختلالات‌روانی و انواع‌شخصیت
@Neoravankavi
📚 تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100
📚 تفسیراسان وایه به آیه قران کریم
@Pious114
📚 حقوق برای همه
@jenab_vakill
📚 معرفی و دانلود سریال روانشناسی
@Filmravankavi
📚 { متن های طلایی و ناب انگلیسی }
@overbio
📚 900000 کتاب |𝐏 𝐃 𝐅 | نایاب و رااایگان
@MOTIVATION_BUCH
📚 فراگیری ماندگار زبان انگلیسی 
@learn_for_keeps
📚 پاتوق نویسندگان برتردنیا
@nevisandbdonya
📚 گنجینه گرانبهای کتاب صوتی
@GANGINEH
📚 کتابخانه کودک و نوجوان
@childrenbook
📚 مشاوره و روان درمانی اشراق
@clinic_eshraq
📚 پارسی سخن بگوییم وزیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
📚 آرایه های ادبی 
@ARAIEHAYeadabi
📚"موسسه وکالت و مشاوره حقوقی"
@mehdihemmati59
📚 عجیب ولی واقعی های ایران و جهان
@Ajayibat_j @Ajayibat_j
📚 نگارگری؛ هنر و ادبیات
@tabrizschoolofpersianpainting
📚  « انگیزه رشد و موفقیت »
@angizeyeroushd
📚 کتابخانه تخصصی PDF  روانشناسی
@jozve1370
📚 در حقوق بشر حرفه‌ای شوید
@ngoodvv
📚 کتابخانه ادبی(نقل قول بزرگان)
@ketabkhaneadabi1398
📚 دل واژه های تنهایی
@gandomzaran
📚  آموزش NLPو هیپنوتیزم
@behtarinammann
📚 رازی نهفته ((فلسفه))
@razhoft
📚 ✧ترکی استانبولی با نازلی✧
@Turkish_Nazli
📚 آنلاین کتاب بخوانیدو بشنوید.
@romanceword
📚 فارسی متوسطه دوم
@farsiem2
📚 آموزش نقاشی و طراحی
@ghazalleh_art
📚 مشاوره آنلاین
@Dr_astereh1401
📚 چنته درویش
@Chante_darvish
📚 شبکه جامعه مدنی (فلسفه، تاریخ، اجتماع)
@civilizers
📚 زیباترین اشعار « دوبیتی و متن ڪوتاه  »
@aftabmahtabi
📚 پاکسازی انرژی منفی درون هواُپونونو
@drraheshgh99
📚 تست و مشاوره 
@TESTEMO2
📚 تصاویر هنری-ادبی
@tasavirhonarie
📚 مهارت های تخصصی زناشویی
@khanavadekhob
📚  روانشناس خودت باش
@sh351b
📚 آموزش زبان عربی وفارسی
@aradsalam1
📚 یه مرد امیدوار 
@Happy_Private_Life
📚 محفل شعر و آوا
@mahfelshearvaava
📚 رنگ خیال جرعه ای از هنر و ادبیات
@rangekhiyaal
📚 آموزش انگلیسی ۴ مهارت در آیلتس
@Englishteacher563
📚 اقتصاد جهانی
@EconomiOne
📚 دانش علم ثروت ساز
@topjazbeservat
📚 عرفان،شعر،موسیقی،کتاب
@kateb_bashi
📚 روانشناسی بالینی
@maria_merikhi
📚 گوش سپردن به ندای درون
@MOSBATNAGAR_1990
📚 آفرینش؛ خبرهای ادبیات، فلسفه و هنر
@afarineshdastan
📚 موسیقی،ویدیو و کلیپ های زیبا
@moosigi98
📚 سخن بزرگان تاریخ و حکیمانە ناب
@matalbjalebhavar
📚 مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
📚 مطالعه و خرد،الفبای توسعه
@Alefbaietousee
📚 قلمرو زبانی
@zabanfarsiva
📚 لطیفە و جکای شیرین
@shadi_jok @shadi_jok
📚 کتابهای صوتی، آرامش با داستان
@arameshbadastan
📚 فنون ادبی
@aroozgafyie
📚 آموزشهای دقیق‌ ماورا
@mavarai889
📚 گلچین اشعار شاعران معاصر و پیشین
@Bolbolibargegoli1397
📚 مجله فرهنگی و تاریخی ایران نامه
@Iran_namah2
📚 قرابت و ضرب المثل
@gerabatmanaii
📚 « مجله ••• زندگی »
@majallezendegii
📚 هنر تذهیب و طراحی سنتی  
@vida_dabir
📚 مهارتهای زندگی
@maharathayezendegimahmudi
📚 زبان ترکی رو قورت بده
@ArazTurkish
📚 یافته‌های مهم روانشناسی
@Hrman11
📚 آموزش فن ترجمه زبان تخصصی علوم سیاسی و روابط
@policyinact
📚 جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
📚 تاریخ شفاهی مردم ایران
@oralhistoryiran
📚 آموزش زبان تخصصی رشته ی علوم سیاسی
@language_political
📚 کانالِ فلسفیِ «تکانه»
@khosrowchannel
📚 دین و علم
@din_va_elm
📚 داستان‌نویسی برای درمان افسردگی
@ErnestMillerHemingway
📚 کانال تخصصی روش پژوهش در علوم سیاسی
@Policy_researcher
📚 جامعه‌شناسی زن روز
@Zane_Ruz_Channel
📚 اشعار بزرگان و سخنان حکیمانه
@asharsokhanan
📚 حضرت مولانا و عاشقانه های شمس
@baghesabzeshgh
📚 کتابخوانی و ا 𝐏𝐃𝐅ا
@aramesh13577
📚 دانلود رایگان کتاب های ممنوعه
@SaCafeketab
📚 کافه کتاب صوتی
@CafeBookAudio
📚 کتابخانه صوتی و  pdf تاپ بوک
@Top_books7
📚 آموزش نویسندگی خلاق
@BENEVIS_S
📚 کانال تخصصی کنکور علوم سیاسی
@politicsman
📚 فن بیان؛ آداب معاشرت و کاریزمای کلامی
@BUSINESSTRICK
📕فایل‌های تخصصی سابلیمینال ،مدیتیشن و خودهیپنوتیزم
@subliminal_biokinesis_mehregan

✅هماهنگی برای تبادل
@mrgp_1

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

تاریخ فلسفه

برخی به جای برداشت هر گونه شرح و توصیف آموزه‌های فیلسوفان از خلال آثار خود آنها، تاریخ فلسفه را مطالعه می‌کنند. این کارشان به آن می‌ماند که آدم بخواهد غذای خود را به دیگری بدهد تا آن را برایش بجود. اگر کسی بتواند اماكن قدیمی مورد علاقه‌اش را با چشم‌های خودش نظاره کند، آیا باز هم تاریخ جهان را می‌خواند؟
شناخت واقعی با فیلسوفان فقط از خلال آثار خودشان میسر است و به هیچ وجه از طریق تفسیرهای دست دوم از سوی دیگران حاصل نمی‌شود. (...) وانگهی خواندن آثار اصیل فیلسوفان راستین، ضمن آنکه شخص را در همجواری مستقیم با فرد اندیشمند بالاتر از وی می‌نشاند، در هر حال تأثیری کارا و تقویت کننده بر جان وی می‌گذارد. ولی در تواریخ فلسفه، خواننده همیشه با پای چوبین مورخی معمولی که موضوعات را به سبک و سیاق خودش سرهم بندی کرده، در مسیر تفکرات دیگران به حرکت در می‌آید.

هنر رنجاندن
آرتور شوپنهاور
صفحه‌ی ۸۹ و ۹۰


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

اصولاً تا زمانی که نمی‌دانیم معنای تفکر چیست و به دنبال آن نیز قادر نیستیم فکر کنیم که سرودن چیست، چگونه خواهیم توانست ارتباط تفکر و شعر سرودن را که پیش‌تر بارها از آن یاد شد؛ موضوع تفکر قرار دهیم؟ ظاهراً ما امروزیان کوچک‌ترین آگاهی ای از این امر نداریم که یونانیان تا چه حد متفکرانه ادبیات متعالی (سرایش والا) و نیز آثار هنری خود را می‌زیسته‌اند؛ نه! تنها آن‌ها را به تجربه نمی‌زیستند؛ بلکه اجازه می‌دادند در حضور نمود خویش به حیات ادامه دهند.

معنای تفکر چیست؟
صفحه ۲۴


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

(آزادی چنان که مرادِ من نیست...).
در روزگاری چون این روزگار به غریزه هایِ خود واگذاشته شدن مصیبتِ دیگری ست؛ به غریزه هایی که با یکدیگر در تضاداند، دست-و-پاگیرِ هم، در هم شکننده یِ هم. تعریفِ من از وجودِ مدرن تضادِ فیزیولوژیک با خود است. منطقِ پرورش خواهانِ آن است که دستِ کم یکی از این سیستم‌هایِ غریزه در زیرِ فشاری سنگین فلج شود تا سیستم دیگر رخصت یابد که نیرومند شود و قوت گیرد و سروری یابد. وجود فرد تنها آن‌گاه ممکن خواهد بود که او را [از این تضادها] پیراسته [و تمامیت بخشیده] باشد: ممکن، یعنی وجودی تمام... اما آن‌چه [اکنون] در کار است باژگونه یِ این است: داغ‌ترین طلب‌ها برای استقلال، برای پرورش آزاد، برای (هر که هر چه دل‌اش خواست)، از جانب کسانی ست که هیچ افساری جلودارشان نیست _ در عالم سیاست هم همچنین، در هنر هم همچنین. اما این یک درد - نمونِ تبهگنی ست: دریافتِ مدرنِ ما از (آزادی) دلیلِ دیگری ست بر فسادِ غریزه. _

غروب بت‌ها
ص ۱۴۶ - ۱۴۷


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

گاهی بهتر است آدمی مورد تمسخر قرار گیرد.‌ زیرا بدین طریق فرصتی برای گذشت متقابل و شرمساری به دست می‌آید . همه ما نمی‌توانیم همه‌ چیز را درک کنیم و کمال، هرگز در یک مرحله حاصل نمی‌گردد. برای نیل به کمال، نخست باید از نفهمی شروع کرد. کسی که زود می‌فهمد ، بدون شک بد می‌فهمد !

به شما که تا کنون خیلی چیزها را بدون فهمیدن فهمیده‌اید، این حقیقت را تذکر می‌دهم ...

#داستایفسکی
کتاب: ابله
ترجمه: سروش حبیبی


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

به راستی رنج و راحت طلبی رابطه‌ عجیبی با یکدیگر دارند. گرچه هرگز یکجا گرد نمی‌ آیند ولی همینکه آدمی به یکی رسید ، ناچار باید در انتظار دیگری باشد ، چنان که گوئی آن دو را از یک سر به‌ هم بسته اند . . .

#افلاطون
کتاب: رساله‌ فایدون


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

زبانی که با آن سخن می‌گفتم بسیار پیش از آنکه قوم نمرود همت بدان کاری گمارد که امکان پایانیش نبود یکسره از میان برفت زیرا که آنچه زاده‌ی عقل و منطق بشری باشد ثبات جاودان نمی‌تواند داشت و این از آن رو است که امیال آدمیان به اقتضای تغییر نفوذ افلاک در تغییر است.
این امری طبیعی است که آدمی سخن گوید اما اختیار چنین یا چنان سخن گفتن را طبیعت به شما می‌سپارد تا خود این کار را چنان که خواهید کنید.
پیش از آنکه به محنت کده دوزخی در افتاده باشم خیر شادی زای اعلی که در میانم دارد در روی زمین I نام داشت سپس او را EL نامیدند و می‌باید که چنین شده باشد زیرا که سنن آدمیان به مثابه برگ های درخت است که یکی فرو می‌ریزد و دیگری بر جایش می‌روید.
در آن کوهی که افزون از جمله کوه‌های دگر سر از آب برآورده است در فاصله میان بی‌گناهی و گناهکاری مدت زمانی معادل آن زمان به سر بردم که از نخستین ساعت روز تا آن ساعتی که در تغییر ربع دایره خورشید به‌دنبال ساعت ششمین می‌آید فاصله است.

کمدی الهی؛ بهشت
دانته آلیگیری
ترجمه شفا
سرود بیست و ششم
صفحات ۴۱۶، ۴۱۷، ۴۱۸


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft


دلتنگی‌های آدمی را
باد ترانه‌ای می‌خواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده می‌گیرد،
و هر دانه برفی
به اشكی نریخته می‌ماند.

سكوت،
سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حركات ناكرده،
اعتراف به عشق‌های نهان
و شگفتی‌های بر زبان نیامده.

در این سكوت،
حقیقت ما نهفته است.
حقیقت تو
و من.


سروده‌هایی از: مارگوت بیکل


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

دریانـــوردان در طوفانی که کشتی را به نابودی تهدید می کند،
زیر و زبر مـــی شوند و هراس مرگی قریب الوقوع، ایــــــشان را
در بر مـــی گیرد اما آنگاه که آسمان صاف و دریا آرام می شود،
ترس جای خود را به لذتی با همان درجه ی شدت می سپارد.

قدیس(سنت)آگوستین
از کتاب اعترافات،دفتر هشتم


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

⁠ @razhoft

چه کم تجربه است آن کس که گمان میکند نشان دادنِ عقل و هوش موجب محبوبیت در جامعه میشود! برعکس، این دو خصوصیت نزد اکثریتِ غالبِ مردم خشم و نفرت ایجاد میکند. هر اندازه که نتوانند این خشم و نفرت را ابراز کنند و حتی آن را از خود هم پنهان کنند این احساس شدیدتر میشود. آنچه درواقع میگذرد این است: وقتی کسی برتریِ فکریِ مخاطبِ خود را درک و احساس میکند در نهان و بی آنکه خود بداند نتیجه میگیرد که مخاطب نیز به همان اندازه، حقارت و محدود بودنِ او را درک و احساس میکند‌. این قیاسِ پنهان، تلخ ترین نوعِ نفرت و خشم و کینه را در او تحریک میکند. پس گراسیان به درستی میگوید که: «تنها وسیله‌ای که موجبِ محبوبیت میشود این است که آدمی پوستِ کُندذهن‌ترینِ حیوانات را بر تنِ خود بکِشد!»

[در باب حکمت زندگی
آرتور شوپنهاور
مترجم مبشری]


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

بطلان این استدلال روشن است زیر نساج در عمر خویش جامه‌های فراوان بافته و مصرف کرده و خود نیز پس از همه‌ی آن جامه‌ها ولی پیش از این جامه‌ی واپسین درگذشته و از میان رفته است. به عقیده‌ی من این تشبیه را در مورد تن و روح نیز می‌توان به کار برد. اگر کسی بگوید که روح البته پاینده‌تر از تن است ولی هر روحی چندین تن مصرف می‌کند – خصوصاً اگر عمری دراز داشته باشد – ایرادی به سخن او نمی‌توان گرفت؛ زیرا تن پیاپی دگرگون می‌گردد و از کار می‌افتد ولی روح آن را باز می‌بافد و نو می‌کند. پس هنگامی که روح می‌میرد و از میان می‌رود واپسین تن او هنوز باقی است و او خود البته پیش از این تن نابود می‌گردد و پس از مرگ وی تن ضعیف نیز به حکم طبیعت‌اش دچار پوسیدگی می‌شود و از میان می‌رود.

افلاتون
فایدون
ص ۵۲۳


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

- بدینسان همه چیز دارای بهره ای از تنفس و بوست.

بدین سان همه چیز به فرمان سرنوشت-توخه- دارای هوش است.

-قلب- ساکن در دریای خون- که در دو سوی مخالف در جهش است درست جایگاه چیزی است که ادمیان انرا اندیشه مینامند- زیرا خون پیرامون قلب ادمیان اندیشه ایشان است.

زیرا ما خاک را بوسیله خاک میبینیم- انرا بوسیله اب- هوا را بوسیله هوای خدایی- اما اتش را بوسیله اتش ویرانگر- مهر را بوسیله مهر و افند را بوسیله افند.

امپدوکلس


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

اگر می‌دانستی در آن‌سوی سکوت چه اقتداری نهفته است، برای همیشه زبان را رها می‌کردی.
من استاد سخن‌گفتن در سکوتم. در تمام زندگی‌ام با سکوت سخن گفتم و سرتاسر تراژدی‌های زندگی‌ام را ساکت زیسته‌ام.

داستایوفسکی
یادداشت‌های زیرزمینی


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

حرمتی که به عهد باستان گذارده می شود امروزه به جایی رسیده است - آن هم در اموری که می باید کمترین تأثیر را داشته باشد - که تمامی فکرها، اسرار، و حتی موضوعات ناروشن آن به صورت اشارات خداوندی از زبان هاتفان عالم غیبت تلقّی می گردد. وضع در واقع طوری است که آدمی نمی تواند اندیشه ی تازه ای ارائه دهد که برایش خالی از خطر باشد؛ و این که کتاب یک نویسنده کافی است تا قوی ترین استدلال ها را به هیچ بدل سازد.
قصد من این نیست برای اصلاح عیبی، عیب دیگری را در جای آن بنشانم، یا برای قدما احترامی قائل نشوم که دیگران حرمت زیاده از حد به آنها می گذارند. مدعی آنهم نیستم که صرفاً به جهت بالا بردن مقام عقل و استدلال سلب صلاحیّت از آنها بکنم، هر چند کسانی هم هستند که می خواهند به بهای عقل و استدلال بر صلاحیّت آنها صحّه گذارند....
برای این که در این تمایز مهم دقت کامل رعایت شده باشد، می باید توجه کنیم که برخی از موضوعات مربوط به معرفت فقط به حافظه بستگی دارند و صرفاً تاریخی می باشند. در اینجا تنها هدف مورد نظر این است که بدانیم نویسنده ها چه نوشته اند. بقیه ی موضوعاتِ مربوط به معرفت تنها به استدلال و برهان وابسته بوده و کُلاً دُگماتیک هستند؛ در اینجا هدف این است که جستجو کرده و حقایقِ پنهان شده را آشکار کنیم. آنهایی که از نوع اولی هستند محدود به همان اندازه ای هستند که کتاب هایی که در آنها ذکرشان آمده است...
در مورد موضوعاتی که می کوشیم صرفاً بدانیم نویسندگان چه نگاشته اند، مثل تاریخ، جغرافی، نظام قضایی، زبان ها، بالاتر از همه الهیّات، و بالاخره در مورد همه آنهایی که به عنوان اصل اساسی، خود دارای حقایق ساده بوده یا تشکیلات ساده، چه الهی چه انسانی، ما باید به حکم ضرورت به کتب آنها رجوع کنیم، زیرا در این کتب تمام آنچه را می خواهیم در موردشان بدانیم جمع اند، و چیز دیگری را امکان ندارد که بر آنها افزود.
اگر موضوع دانستن این باشد که نخستین پادشاه فرانسه چه کسی بوده، در چه جایی جغرافی دانان، اولین نصف النهار را قرار می دهند، چه واژه هایی در یک زبانِ مرده به کار می رفته است، تمامی چیزهایی از این نوع، چه وسیله ای بهتر از کتاب ها می تواند ما را به نیل به آن دانش راهنمایی بکند؟ و چه کسی می تواند چیز تازه ای به آنچه آنها درباره شان به ما می آموزند بیفزاید، چونکه صرفاً می خواهیم بدانیم محتوای آنها چیستند؟ تنها، صلاحیّت بالاترین اهمیّت را پیدا می کند، چه، آن در آنجا از حقیقت جدایی ناپذیر است، و تنها از طریق آن است که به شناخت حقیقت مؤفق می گردیم. چه، اگر بخواهیم حتمیّت کامل به موضوعاتی دهیم که عقل از همه کمتر آنها را می فهمد، کافی است که فقط به وجود آنها در کتاب های مقدس اشاره کنیم (همان گونه، وقتی می خواهیم به نامعلومیِ معقول ترین چیزها توجه را جلب دهیم، فقط کافی است که بگوییم اینها در کتب مقدس نیامده اند). دلیلش هم آن است که این اصول فراسوی طبیعت و عقل هستند، و از آنجایی که ذهن آدمی ضعیف تر از آن است که بتواند با تلاش خود به آنجا رسد، لذا لازم است با قدرتی بسیار نیرومند و فوق طبیعی به بلندی های چنین فهمی دست یابد.
در مورد موضوعاتی که برای قوای حسّی و عقل بدیهی هستند وضع به گونه ای دیگر است، صلاحیت در اینجا لازم نیست، عقل بتنهایی خودش قادر است که از آنها شناخت حاصل کند. حق هر یک از آنها از دیگری جداست؛ گاهی این بر دیگری امتیاز دارد و گاهی آن یکی بر این تفوق حاصل می کند. ولی از آنجایی که موضوعاتی این چنین متناسب با حد توانایی ذهن هستند، ذهن کاملاً آزاد است که این حوزه را بسط دهد؛ باروری ناتمام شدنی آن همیشه نتیجه بخش است، و ابداعات آن می تواند در مجموع بی پایان و قطع ناشدنی باشد....
1⃣

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

⁠‌همانگونه که قدم برداشتن‌مان را به عنوانِ سقوطی که مداوماً جلویِ آن گرفته می‌شود می‌شناسیم، واضح است که حیاتِ جسم‌مان نیز تنها مُردنی است که دائماً جلوی آن گرفته می‌شود و مرگی است که دائماً به تأخیر افتاده. سرانجام، هوشیاری و فعالیتِ ذهنِ ما نیز کسالتی است که دائما به تعویق می‌افتد.
هر نفسی که برمی‌آوریم مرگ را که همواره به سوی ما هجوم می‌آورد دفع می‌کند. به این طریق، هر لحظه با آن مبارزه می‌کنیم، و مجدداً با فواصلِ طولانی‌تر از طریقِ غذایی که می‌خوریم، هر خوابی که می‌کنیم، هرگاه که خود را گرم می‌کنیم و الی آخر.

نهایتاً این مرگ است که باید فائق آید زیرا پیش از این به خاطرِ تولد قُرعه‌ی ما شده است و پیش از این که شکارِ خود را ببلعد صرفاً مدتی با آن بازی می‌کند. امّا، «ما با اشتیاق و علاقه‌ی فراوان، درست به همان نحو که یک حُبابِ صابون را تا حد و اندازه‌ی ممکن، هرچند با این یقین که خواهد ترکید، باد می‌کنیم، تا جای ممکن به زندگیِ خود ادامه می‌دهیم.»

آرتور_شوپنهاور
جهان_همچون_اراده_و_تصور
جلد اول-دفتر چهارم-صفحه : 309


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

سرنوشت

(ستیز آدمی با سرنوشت) (...) از آن رو یک مفهوم مضحک است که ستیز با دشمنی نامرئی است، نبردی با کلاه جادویی، علیه کسی که هر ضربه ای که حواله اش می‌کنی، به خلاء می‌خورد و کسی که در همان حال که خیال داری از جلویش جاخالی بدهی، یک‌راست به آغوش اش درمی افتی، درست مانند همان اتفاقی که برای لائوس و اودیپوس می‌افتد. افزون بر این چون تقدیر مقتدر و تواناست، مبارزه با آن نیز مضحک ترین جسارت ممکن خواهد بود.

هنر رنجاندن
شوپنهاور
صفحهٔ ۹۶


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

یهودیان

نباید این قوم برگزیده‌ی خداوند را از یاد ببریم، همان قومی که در مصر به سفارش خاص و موکد یهوه، ظروف نقره و طلای دوستان قدیمی و بسیار معتمدشان را ربوده بودند، و بیشتر از همه، موسای قاتل را در راس ایشان نباید فراموش کنیم، که به سرزمین طلایی پا نهاد، تا آنجا را در حکم (سرزمین موعود) خود بداند، و قوم وی با توسل به سفارش موکد و مدام تکرار شونده ی یهود، بر مردمان آنجا کمترین ترحمی روا ندارند، و با قتل و غارت بی‌رحمانه ی ساکنان آنجا، حتی اموال زنان و کودکان (یوشع. ده و یازده) را به یغما ببرند، فقط به این بهانه که ختنه نشده بودند و یهود را نمی‌شناختند، قوم یهود با تکیه بر همان دلیل، کافی بود که هر ستمی را بر آنان روا دارند و خود را نسبت به هر کاری محق بدانند؛ درست به همان دلیلی که پیشتر یعقوب پدرسالار و بر گزیدگانش، ستمکاری بی حد و حصری علیه همور، پادشاه سالم و قوم اش (کتاب موسا، ۱، ۳۴) روا داشته بودند، فقط به بهانه‌ی آن که مردمش بی ایمان بودند، و طرفه آن که با آب و تاب ماجرا را نقل کرده‌اند.

هنر رنجاندن
آرتور شوپنهاور
صفحه‌ی ۶۱


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

آه ای ایزدان نیرومند،
تنها یک تابستان و تنها یک پاییز را
از برای ترانه هایی رسیده بر من ببخشایید؛
باشد که قلبم درونِ سینه، سرشار از آن موسیقیِ دل انگیز،
با اشتیاقی هر چه تمام تر سر به نیستی بگذارد.
و روح، چشم پوشیده از میراثِ آسمانیِ خویش در حیات،
بر پهنه های هادس
نیز آرام و قرارِ خویش را باز نخواهد یافت.
لیک اگر آنچه که برای من مقدّس است،
شعرهایی که در قلبِ من آرمیده اند، افاقه کند –
پس خوشا دیگر جهانِ خاموشِ سایه ها را!
خشنود خواهم بود، هر چند این جادوی چنگِ من نیست که مرا به زیر می کِشد.
روزگاری را می باست همچون خدایان زیسته باشم،
بیش از آن را دیگر لزومی نیست.

[هولدرلین
مترجم :عبدالحسین عادل زاده]


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

در قرن هجدهم گناهکار پیری بود که می‌گفت: اگر خدا وجود نداشته باشد، باید اختراعش کرد ..‌.

در واقع انسان خدا را اختراع کرده است؛ ولی این موضوع نیست که عجیب به نظر می‌رسد و وجود‌داشتن خدا هم موضوع شگفت‌آوری نیست. موضوع مهم و شگفت‌آور این است که چنین فکری - فکر ضرورت وجودداشتن خدا - بتواند به مغز حیوانی این همه وحشی و بدطینت مانند انسان به‌وجود آید، بس که این فکر مقدس، مؤثر و عمیقا خردمندانه است و چنین شأن و شوکتی به انسان می‌بخشد.

#داستایفسکی
کتاب: برادران کارامازوف


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

این امر را چطور توجیه میکنی که خشم همواره به سویِ خودِ فردِ خشمگین باز می‌گردد ، و هیچ فردِ ترس‌آفرینی نیست که خود از ترس رها نباشد؟

در این مورد باید سخنِ مشهورِ لابریوس را به یاد آوری ، همان سخنی که وقتی در میانه‌ی جنگ ادا شد توجه تمام مردم را به خود جلب کرد:

کسی که بسیاران از او می‌ ترسند ، باید از بسیاران بترسد ...

#سنکا
کتاب: در باب خشم


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

اما راضی باش: زیرا وقتی که آن ظالم مرا دستگیر کند،
و به زندانی ببرد که با هیچ وثیقه‌ای نمی‌توان از آن رها شد،
هنوز این شعر، بهره‌ای از زندگانیِ من خواهد داشت،
که همچون یادگاری همچنان با تو باقی بماند.
هرگاه دوباره بر این شعر نظر کنی،
بر همان بخشی نظر خواهی کرد که وقف خودت بوده است،
خاک از من نصیبی جز خاک نخواهد برد که حق اوست،
اما روح من که بخش برتر وجودم است از آن تو خواهد ماند،
پس تو فقط تفاله حیات را از دست می‌دهی،
یعنی خوراک کرم‌ها و بدن مرده مرا،
همان بخش از وجودم را که مرگِ شریر بزدلانه به تصرف دشنه اش در می‌آورد،
بخشی چنان حقیر که دون شأنِ توست تا غم به‌خاطر عاطرت بیاورد،
ارزش هر چیز به آن چیزی است که در خود دارد،
و آن چیز همین شعر است و این با تو خواهد ماند.

ویلیام شکسپیر
غزلواره ۷۴


@razhoft @razhoft @razhoft
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

وجه زمانیدن (برجهیدنِ) حال حاضر در ماهیت زمان مندی، که پایان مند است، بنیان دارد. دازاین، پرتاب شده در هستن به سوی مرگ، در وهله اول و غالباً در از برابر این پرتاب شدگیِ کمابیش آشکارا عیان شده می‌گریزد. حال حاضر از آینده و بودگی خودینه اش بر می‌جهد تا بگذارد دازاین فقط از بیراهه آن به اگزیستانس خودینه بیاید. سرچشمه برجهیدن حال حاضر یعنی سقوط در گم شدگی خودِ زمان مندی نخستینی و خودینه ای است که هستنِ پرتاب شده به سوی مرگ را ممکن می سازد.
پرتاب شدگی که دازاین البته می‌تواند به گونه‌ای خودینه در برابر آن آورده شود تا خود را در آن به‌گونه‌ای خودینه بفهمد در عین حال از حیث (از کجا) و (چگونهء) اونتیکی اش بر او فروبسته می‌ماند. این فروبستگی اما به هیچ طریق صرفاً جهلی بالفعل موجود نیست بلکه واقع بودگی [فکتیسیته] دازاین را تقویم می‌کند.
این فروبستگی در تعیین خصلت برون خویشانه وانهادگی اگزیستانس به بنیان نابوده خودش شرکت دارد.
پرتابِ پرتاب شده هستن در جهان را دازاین در وهله اول به گونه‌ای خودینه به چنگ نمی‌آورد (جنبش) نهفته در این پرتاب به مصرف این‌که دازاین هم‌اینک (آن‌جا هست) به (ایستایی) نمی‌رسد. دازاین در پرتاب شدگی به همراه کشیده می‌شود یعنی به مثابه پرتاب شده در جهان در وابستگی واقع بوده اش به اموری که باید به آن‌ها دلمشغول شود خود را در (جهان) گم می‌کند. حال حاضر که معنای اگزیستانسیال به همراه برده شدن را می‌سازد هرگز به خودی خود افق برون خویشانه دیگری به‌دست نمی‌آورد مگر این‌که با عزم از گم شدگی اش باز پس گرفته شود تا به مثابه لحظه دیدار مقیّد هر موقعیت و همراه با آن (موقعیت مرزیِ) نخستینیِ هستن به‌سوی مرگ را بگشاید.

هستی و زمان
مارتین هایدگر
ترجمه رشیدیان
زمان مندی سقوط
صفحه ۴۳۸ و ۴۳۹


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

جز جانب دل به دل نیاییم
یک لحظه برون دل نپاییم

ماننده نای سربریده
بی‌برگ شدیم و بانواییم

همچون جگر کباب عاشق
جز آتش عشق را نشاییم

ما ذره آفتاب عشقیم
ای عشق برآی تا برآییم

ما را به میان ذره‌ها جوی
ما خردترین ذره‌هاییم

ور زانک بجویی و نیابی
بدهیم نشان که ما کجاییم

در خانه چو آفتاب درتافت
گرد سر روزن سراییم


مولانا - دیوان شمس - غزلیات - عزل شماره ۱۵۵۵


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ
#رازی_نهفته

Читать полностью…

رازی نهفته

@razhoft

آن‌چه من پیشرفت می‌دانم. _ من نیز از《بازگشت به طبیعت》سخن می‌گویم، اگر چه به‌راستی آن‌چه من می‌گویم نه بازگشت [به طبیعت] که فراز آمدن [از طبیعت] است_ فراز تا طبیعت و طبیعیّتِ والا، آزاد، حتا ترسناک، آن‌چنان که دست به بازی با وظیفه‌یِ بزرگ زند، و او را رسد که دست زند... به مَثَل بگویم: ناپلئون نمونه‌ای بود از《بازگشت به طبیعت》آن سان که من می‌فهمم (برایِ مثال، در مسائلِ تاکتیکی، و از آن بالاتر در مسائل استراتژیک، چنان‌که افسران می‌دانند.) _ و اما روسو: او به‌راستی به کجا می‌خواست بازگردد؟ روسو، آن نخستین انسانِ مدرن، آن آمیزه یِ آرمان خواهی و پستی، که《شأنِ》اخلاقی می‌بایست به داد-اش برسد تا بتواند به شمایلِ خود نگاه کند؛ بیمارِ خود پسندیِ بی‌امان و خود-خوارشماریِ بی‌امان. این دُژزادِ نشسته بر آستانه‌یِ روزگارِ نو نیز《بازگشت به طبیعت》می‌خواست. _ باز بپرسیم که روسو به کجا می‌خواست باز گردد؟ _ هنوز هم دل‌ام از نقشِ روسو در انقلاب [-ِفرانسه] به هم می‌خورد؛ نقشی که زبانِ حالِ آن دو روییِ آرمان خواهی و پستی در تاریخ جهانی ست. مرا با آن مسخره بازیِ خونینی که این انقلاب با آن به صحنه آمد، با《بی اخلاقی 》اش، کاری نیست: آن‌چه دل‌ام را به هم می‌زند اخلاقِ روسومآب آن است _ آن《حقایق》کذاییِ انقلاب که با آن هنوز اثری می‌گذارد و هر بی مغزِ میانمایه ای را به خود می‌خواند. آموزه‌یِ برابری!... زهری زهرناک تر از این نیست: زیرا چنان می‌نماید که عدالت خود آن را موعظه می‌کند، حال آن‌که این پایانِ کارِ عدالت است...《برابری برابران را، نابرابری نابرابران را》_ این است سخنِ راستینِ عدالت، و نتیجه آن‌که:《نابرابران را هرگز برابر نکنید》. آن‌همه هول و خون که دور-و-برِ آموزه‌یِ برابری _ این《ایده‌یِ مدرن》، به تمامِ معنا _ را گرفت، چنان شکوه و نمایِ آتشینی به آن بخشید که انقلاب به صورتِ یک نمایش والامنش ترین جان‌ها را نیز به دنبال خود کشید. امّا این هیچ دلیلِ آن نمی‌شود که بر آن ارجِ بیشتری بگذاریم. _ تنها یک تن را می‌شناسم که آن را همان‌گونه یافت که می‌بایست: دل-بر-هم-زن _ گوته...

غروب بت‌ها (نیچه)
ترجمه داریوش آشوری
صفحه ۱۵۶ و ۱۵۷


/channel/+QwNPXDT61seYx4nZ

Читать полностью…
Subscribe to a channel